دشمن شناسی(انگلستان-بریتانیا)
نظرات امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری درباره رابطه با انگلیس
رهبر انقلاب در خطبههاى نماز جمعه ۱۴ بهمن ماه سال ۱۳۷۳ با اشاره به جنایات متعدد دولت های انگلیس و آمریکا در ایران و منابع نامشروعی که طی سالیان متمادی در داخل کسب کرده بودند، تصریح کردند: انقلاب اسلامى، منافع انگلیس و امریکا را در ایران قطع کرد. در واقع، این دو، عمده کشورهایى بودند که در مملکت ما منافع گسترده نامشروع و غیرعادلانه داشتند.
ایشان در ادامه افزودند: البته ما رابطهمان را با دنیا حفظ کردیم و هنوز هم با انگلیس رابطه سیاسى داریم. منتها به نظر من، این رابطه از آن رابطههاى متزلزل است؛ زیرا انگلیسیها نمىتوانند از ابراز دشمنى خوددارى کنند و هر چندگاه یک بار، نیشى مىزنند. دولت انگلیس این گونه است. اما به نظر من، بهتر است دولت انگلیس در مقابل ایران، قدرى محتاطتر باشد؛ چون سابقهاش در ایران خیلى بد و سیاه است. حال که ملت و دولت ایران، رابطه سیاسى خود را با آن کشور حفظ کردهاند، آنها باید خیلى محتاطانه عمل کنند و حرفى نزنند که ملت ایران احساس کند همان اغراض پلید چند ده ساله را باز هم حفظ کردهاند.
*رهبر معظم انقلاب در خطبه های تاریخی ۲۹ خرداد ۸۸ و روزهای آغازین فتنه ۸۸ هم در سخنانی عنوان کردند: دیپلماتهاى برجستهى چند کشور غربى که تا حالا با تعارفات دیپلماتیک با ما حرف میزدند، نقاب از چهره برداشتند؛ چهرهى واقعى خودشان را دارند نشان میدهند؛ «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اکبر». دشمنىهاى خودشان با نظام اسلامى را دارند نشان میدهند؛ از همه هم خبیثتر دولت انگلیس.
*مقام معظم رهبری، ۲ مهر ۸۸: «دولت انگلیس که کارنامه دویست ساله حضور آنها و ارتباط آنها با کشور ما، کارنامه سرتاپا سیاه است- واقعا یک نقطه و یکجا نداریم که بشود نشان داد که دولت انگلیس به نفع ملت ایران یک قدم کوچکى برداشته باشد؛ هرچه بوده ضرر؛ هرچه بوده صدمههاى بزرگ- اینها اعلان مىکنند که ما طرفدار ملت ایرانیم! ...اگر ملت ایران، بغض و نفرت از دولت انگلیس را از دل خود پاک نکرده باشد و پاک نکند، حق دارد و به نظر هر عاقلى هم، حق با ملت ایران است. کارى که انگلیسیها با مردم ایران کردند و بلایى که بر سرِ این ملت آوردند، هیچوقت از یادها نخواهد رفت. اینان که امروز در گوشهاى از دنیا نشستهاند و علیه ملت و دولت ایران حرفهاى مغرضانه و بىمحتوا مىزنند، یادشان رفته است که این دولت ظالم با ملت ایران چه کرد!
"من عرض مىکنم: اگر ملت ایران، بغض و نفرت از دولت انگلیس را از دل خود پاک نکرده باشد و پاک نکند، حق دارد و به نظر هر عاقلى هم، حق با ملت ایران است. کارى که انگلیسیها با مردم ایران کردند و بلایى که بر سرِ این ملت آوردند، هیچوقت از یادها نخواهد رفت. اینان که امروز در گوشهاى از دنیا نشستهاند و علیه ملت و دولت ایران حرفهاى مغرضانه و بىمحتوا مىزنند، یادشان رفته است که این دولت ظالم با ملت ایران چه کرد."
*صحیفه امام ج6 180 گفتگو با یاسر عرفات
شاه هم تکیه کرده بود بر امریکا و انگلیس و چین و اسرائیل و همه اینها. لکن تکیهگاهها سست است. آن تکیه گاهى غیر سست و سنگین و مستحکم است که خدا باشد. خدا تکیه گاه است. و من به ایشان [یاسر عرفات] و به ملت خودم و به ملت ایشان این توصیه را مىکنم همیشه، به اینکه همیشه خدا را در نظر داشته باشند و نظر به این قدرتها نداشته باشند؛ اعتماد بر مادیات نکنند بلکه اعتماد بر معنویات بکنند. قدرت خدا فوق همه قدرتهاست. و لهذا ما دیدیم که ملتى که مستضعف بود و هیچ نداشت بر تمام قوا غلبه کرد، و ان شاء اللَّه مىکند. و ما از هیچ چیز نمىترسیم وقتى که با خدا باشیم؛ براى اینکه اگر کشته بشویم و با خدا باشیم سعادتمندیم و اگر بکشیم هم سعادتمندیم.
*صحیفه امام ج6 493
شما الآن مىبینید که تمام این قوایى که بیرون رفتند و شکست خوردهاند، الآن در فعالیتند. امریکا به این زودى دست از ما برنمىدارد؛ انگلیس هم دست از ما برنمىدارد، شوروى هم دست برنمىدارد. اینها همه درصدد هستند که نقاط ضعف در ما پیدا بشود، از آن نقاط ضعف ما را بکوبند.
*صحیفه امام ج12 34 مصاحبه با مجله«تایم»
احساسات ایرانیان علیه ملت امریکا نبوده، بلکه دولت امریکاست. ما سالها از بىعدالتى فریاد مىزدیم و از اختناق شکایت داشتیم. اما امریکا شاه را بر تخت نشاند یعنى در 1941 متفقین او را به جاى رضا خان که نوکر انگلیس بود نشاندند و دولت امریکا در برابر مخالفت مردم ایران پیوسته از او حمایت کرد. شاه همه منابع ما را غارت کرد، شرف ملى ما، سرمایههاى ما، استعدادهاى جوانان ما را بر باد داد، بدین ترتیب ایرانیان نمىتوانند نظر خوبى به دولت امریکا داشته باشند و اخیراً ملت ما به این نتیجه رسید که دولت کارتر، به اصطلاح سفارتخانه خود را به صورت پایگاهى براى جاسوسى و توطئه علیه ایران درآورده است. جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعالیت مىکردند و اکنون که ملت ما این حقیقت را دریافته، امریکا را دشمن شماره یک خود مىشناسد. به عقیده ما، ملت امریکا به خاطر رفتار دولتشان در ایران، به هیچ وجه قابل سرزنش نیستند.
اگر امریکا بخواهد از طریق دخالت نظامى یا محاصره اقتصادى و یا شیوههاى ارعاب، ما را از عدالت محروم کند، هر گز بحران حل نشده و در اندیشه مردم باقى خواهد ماند.
*صحیفه امام ج13 68 سکوت پاپ و دنیاى مسیحیت در قبال ظلمها و جنایات
آیا شما مطلع هستید که ما پنجاه سال در تحت سلطه انگلیس و امریکا تمام هستىمان به باد رفت؟ شما توجه دارید به اینکه کشور ما در تحت سلطهاى که توسط رضا خان، انگلیسها به ما تحمیل کردند، و توسط محمد رضا که انگلیسها و امریکایىها و شوروىها به ما تحمیل کردند، اینها چه کردند با مملکت ما، با کشور ما؟ شما آیا داد مظلومها را هیچ وقت بنایتان هست که گوش کنید؟ یا همان فریاد ظالمها را به آن ترتیب اثر مىدهید؟
*صحیفه امام ج13 214 پیام به مسلمین جهان و حجاج
بارها گفتهام که گروگانگیرى توسط دانشجویان مسلمان و مبارز و متعهد ما عکس العمل طبیعى صدماتى است که ملت ما از امریکا خورده است. و اینان فعلًا با بازپس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهاى امریکا علیه ایران و ضمانت به عدم دخالت سیاسى و نظامى امریکا در ایران و آزاد گذاشتن تمامى سرمایههاى ما آزاد مىگردند؛ که البته این امر را محول به مجلس اسلامى نمودهام تا آنان به هر نحو که صلاح مىدانند عمل نمایند. با اینان در ایران به بهترین وجه رفتار شده است؛ ولى تبلیغات امریکا و اقمارش از هیچ دروغ و افترا و تهمتى در این مورد فرو گذار نکردند، در حالى که امریکا و انگلیس به فرزندان عزیز ما بدترین اهانتها و شکنجههاى روحى و جسمى را نمودند و هیچ مقام رسمى در مجامع بین المللى از این دوستان عزیز ما دفاع ننمود، و هیچ کس امریکا و انگلیس را در مقابل این رفتار وحشیانه محکوم نکرد. از خداوند متعال آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى را براى تمام ملتهاى دربند آرزومندم.
*صحیفه امام ج18 90 پیام به مسلمانان ایران و جهان به مناسبت ایام حج
و از جمله چیزهایى که مانع دفاع مسلمین از کشورهایشان است، تبلیغات دامنهدار براى هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهاى خارجى است. در سابق از انگلیس، به دست به اصطلاح روشنفکران و تحصیلکردگان غربزده، یک غول ساخته شده بود و به دولتهاى بىاطلاع و ملتهاى دربند تحمیل کرده بودند که اگر به یک فراش سفارتخانه انگلیس یک حرف درشت زده شود، ایران به باد فنا مىرود! و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمى که افراشته مىشد از مجازات مصون مىگشت. و اشاره سفیر انگلیس به دولت یا صدر اعظم، کافى بود براى اجراى اوامر و اطاعت بىچون و چراى او. و امروز از این دو قدرت، خصوصاً امریکا، در بلاد مسلمین همان غول را بسیار بزرگتر و شاخدارتر ساختهاند؛ و گمان مىکنند اگر به یکى از این دو قطب گفته شود بالاى چشمت ابروست، کشور از بین مىرود! و با خیالهاى خام و مقایسه عصر حاضر با عصرهاى گذشته و دامنزدن وابستگان غربزده به این نحو شایعهها، مسلمین را از دفاع بحق خود مأیوس نمودند. و جرم این خود باختگان ملى نما کمتر از مجرم اصلى نیست.
*ولایت فقیه(حکومت اسلامى) اصلاح مقدسنماها ..... ص : 143
امروز جامعه مسلمین طورى شده که مقدسین ساختگى جلو نفوذ اسلام و مسلمین را مىگیرند، و به اسم اسلام به اسلام صدمه مىزنند. ریشه این جماعت، که در جامعه وجود دارد، در حوزههاى روحانیت است. در حوزههاى نجف و قم و مشهد و دیگر حوزهها افرادى هستند که روحیه مقدسنمایى دارند؛ و از اینجا روحیه و افکار سوء خود را به نام اسلام در جامعه سرایت مىدهند. اینها هستند که اگر یک نفر پیدا شود بگوید بیایید زنده باشید، بیایید نگذارید ما زیر پرچم دیگران زندگى کنیم، نگذارید انگلیس و امریکا این قدر به ما تحمیل کنند، نگذارید اسرائیل این طور مسلمانان را فلج کند، با او مخالفت مىکنند.
این جماعت را ابتدا باید نصیحت و بیدار کرد. به آنها گفت مگر خطر را نمىبینید؟
مگر نمىبینید که اسرائیلیها دارند مىزنند و مىکشند و از بین مىبرند و انگلیس و امریکا هم به آنها کمک مىکنند، و شما نشستهاید تماشا مىکنید. آخر شما باید بیدار شوید؛ به فکر علاج بدبختیهاى مردم باشید. مباحثه به تنهایى فایده ندارد؛ مسأله گفتن به تنهایى دردها را دوا نمىکند. در شرایطى که دارند اسلام را از بین مىبرند، بساط اسلام را به هم مىزنند، خاموش ننشینید.(مشرق نیوز، ۱۰ آذر ۱۳۹۰ )
*************************************************************
****************************************************************
*******************************************************************
در شماره 198 خیابان فردوسی تهران، باغی قرار دارد که ساختمان واقعشده در آن کانون فتنهانگیزی در طول یکصد سال اخیر در ایران بوده است.
فتنه 88 یکی از رویدادهای فراموش ناشدنی در تاریخ انقلاب اسلامی است. فتنهای که در آن بدخواهان ملت ایران و در رأس آن نظام سلطه از هواهای نفسانی عدهای از خواص داخل کشور کمال استفاده را برده و با غبارآلوده کردن فضا و واردکردن اتهام تقلب و جنایت، نظام اسلامی را مورد هجوم نرم خود قراردادند.
هرچند عدهای از عناصر میداندار فتنه در جامعه ما به «سران فتنه» معروف شدند، اما واقعیت آن بود که اینها، کارگزار اجراییای بیش نبوده و رئوس اصلی فتنه استکبار جهانی یعنی ایالاتمتحده آمریکا، دولت خبیث و استعماری بریتانیا و رژیم جعلی صهیونیستی بودند.
در این میان نقش برجسته روباه پیر استعمارگر یعنی دولت انگلستان در این فتنه بر کسی پوشیده نیست، خصوصاً نقش محوری رسانه سلطنتی این دولت یعنی بیبیسی و نیز نمایندگی رسمی این دولت در تهران. در شماره 198 خیابان فردوسی تهران، باغی قرار دارد که ساختمان مرکزی واقعشده در آن در طول یک سده اخیر کانون دخالتهای آشکار و پنهان دولت انگلیس و فتنهانگیزی در صفوف ملت ایران بوده است.
در همین باغ بوده است که سفره «مشروطه انگلیسی» برای انحراف نهضت ملت ایران پهن گردید و در همین ساختمان طرح کودتاهایی همچون 3 اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 ریخته شد. در اتاقهای همین ساختمان شد که طرح به قدرت رساندن رضا میرپنج و انحلال سلطنت قاجار نهایی شد و کمتر از دو دهه بعد توسط همین دولت استعماری او کنار زده شد.
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، انگلیسیها که به لحاظ نفوذ در حاکمیت و شناخت دقیق از ساختار و رفتارهای سیاسی دولتمردان جدید دچار ضربه شدید و فقر قابلتوجه اطلاعاتی شده بودند، تلاشهای وسیعی جهت افزایش آگاهی خود انجام دادند. اینان که خود را وارثان بزرگ امپراتوری بریتانیا میدانند، بعد از افول دوران طلائی گذشته، در حال حاضر خود را نه بهعنوان یک ابرقدرت بلکه بهعنوان یک قدرت محوری در سیاست جهانی با نقش جدید، قلمداد مینمایند که با توجه به رویکردهای جدید وزارت خارجه انگلستان و توجه بیشتر به خاورمیانه و علیالخصوص ایران، اقدامات وسیعی را جهت جاسوسی و اشراف بر اوضاع سیاسی- اجتماعی و گسترش حوزه نفوذ خود به مورداجرا میگذارند.
هرچند بسترهای روابط دو کشور به نسبت قبل از انقلاب بهطور بنیادی متحول شدهاند، اما انگلیسیها همچنان در تلاش برای حضور و نفوذ در ارکان و سطوح مختلف در جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان کشوری مهم و تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه و تعقیب منافع سیاسی و فرهنگی و اقتصادی خود بود.
فتنه 88 نیز یکی از مقاطعی است که از همین ساختمان برای آتشافروزی در آن برنامهریزی گردید. ازاینرو اندیشکدهی برهان در گزارش ذیل که بر اساس اسناد قطعی مراجع ذیصلاح جمعبندی شده است، مروری گذرا بر نقش این سفارت خبیث در شکلگیری و هدایت فتنه در مقطع قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم دارد.
شورای فرهنگی، پوششی برای دخالت سیاسی
شورای فرهنگی آموزشی بریتانیا که بهعنوان بخش فرهنگی سفارت انگلیس در ایران فعالیت میکرد، سابقه حضور در کشور از زمان قبل از انقلاب اسلامی (تحت عنوان انجمن ایران و انگلیس) را دارا بود و در دوره جدید از سال 2001-2000 میلادی با نام شورای فرهنگی و آموزشی انگلیس آغاز بهکار کرد. شورای فرهنگی انگلیس سازمانی مستقل و در بیش از 100 کشور دنیا دارای شعبه بوده و مرکز آن در لندن مستقر است؛ اما در ایران بخش فرهنگی سفارت انگلیس محسوب میگردد.
از جمله فعالیتهای متعدد بریتیش کانسیل (CB) میتوان به: برگزاری آزمونهای عمومی و تخصصی زبان انگلیسی، مشاورههای آموزشی، اعطای بورسیه در مقاطع مختلف تحصیلات تکمیلی، و نیز به نخبگان، محققان، اساتید دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، مسئولین و کارمندان دستگاههای مختلف، روزنامهنگاران و نظایر اینها اشاره کرد. از سوی دیگر هدایت پروژههای علمی، آموزشی، پژوهشی و هنری با مشارکت مراکز ایرانی و انگلیسی، پروژههای مشترک دانشگاهی و موارد متعدد دیگر در زمره امور محوله این مرکز قرار دارند.
اگرچه فعالیتهای مذکور فینفسه اموری عادی به نظر میرسند؛ اما نکته مهم آن است که این مرکز انگلیسی در پوشش این پروژهها اهداف و مقاصدی نظیر شناسایی و جذب نخبگان علمی و دانشگاهی، طرحها و پروژههای مراکز آموزش عالی و تحقیقاتی کشور، جمعآوری اطلاعات در زمینههای مختلف در قالب نظرسنجی از مراجعین حضوری، برگزاری جلسات مشاوره عمومی و خصوصی برای افرادی که قصد تحصیل و یا مهاجرت به خارج از کشور دارند؛ و موارد متعدد دیگری را دنبال مینمود.
این شورا با هماهنگی و همکاری با سفارت انگلیس در تهران هر سال در قالب راتبههای (بورسها) چونینگ وزارت خارجه انگلیس، تعدادی از بهترین دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران را برای ادامه تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی و یا گذراندن فرصت مطالعاتی و تکمیل پروژههای خود شناسایی، و با انجام مصاحبه نسبت به اعزام آنها اقدام میکرد. در معرفی انواع دیگر بورسهای اعطایی شورای فرهنگی انگلیس میتوان به بورسهای کوتاهمدت و کمکهزینههای تحصیلی اشاره کرد که به برخی اساتید دانشگاهها و افرادی از دستگاههای مختلف داخل کشور اختصاص مییابد؛ و آنها با سفر به انگلستان نیز از تسهیلات دفتر مرکزی آن در لندن بهرهمند میشدند.
شورای فرهنگی و آموزشی انگلیس تلاش وافر داشت تا با تمامی افرادی که تحت عناوین مختلف به انگلیس اعزام مینماید، پس از بازگشت به کشور همچنان ارتباط خود را حفظ نموده و از آنها در مقاطع مختلف در جهت تأمین منافع انگلستان استفاده کند. بهعبارتدیگر این قبیل افراد در زمره مرتبطین شورای فرهنگی در سازمانهای مختلف داخلی قرار میگیرند؛ و حتی از این افراد به بهانههای مختلف برای شرکت در مراسم و مناسبتهای سفارت انگلیس و شورای فرهنگی دعوت به عمل میآید که طی برگزاری این قبیل مراسمها دیپلماتهای ارشد و مظنون به فعالیتهای اطلاعاتی انگلیس با طرح موضوعات موردعلاقه؛ اطلاعات کاملی از این افراد، و همچنین مشاغل و جایگاههای آنها در مراکز دولتی را کسب میکنند.
بههرحال اساس کار انگلیسیها بهطور اعم و شورای فرهنگی و آموزشی انگلیس بهطور اخص، بر شناسایی و جذب افرادی در دستگاههای گوناگون جمهوری اسلامی ایران قرار داشت تا با استفاده از آنها به مقاصد و اهداف اطلاعاتی خود در کشور جامه عمل بپوشانند.
برگزاری دورههایی با حمایت بریتیش کانسیل و مشارکت مراکز انگلیسی و ایرانی در داخل کشور است که طی آن نمایندگانی از شورای انگلیس ضمن آشنایی با محققان ایرانی؛ از آنها دعوت میکردند که مراحل پایانی پروژههای خود را در قبال پرداخت کلیه هزینهها (سفر، اقامت، تحصیل و...) در انگلیس به انجام رسانند. نکته مهم آن است که برخی از این پروژهها به لحاظ اهمیت در زمره پروژههای ملی قرار میگیرند و محققان مربوطه نیز بعضاً طی همکاری آنها با شورای فرهنگی و آموزشی انگلیس و یا سایر مراکز انگلیسی زمینهساز سوءاستفاده بیگانگان را فراهم نمودند.
با نزدیک شدن به زمان برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 و حضور جدی نامزدها در عرصه سیاسی _تبلیغاتی کشور، بخش سیاسی سفارت با حضوری جدی و آرایشی منظم که از کارمندان محلی و توانمند این بخش تشکیل گردیده، از اواخر فروردین 88 با سازماندهی و تقسیم وظایف، جهت انجام جمعآوری اطلاعات و اخبار از موضوعاتی چون: دیدگاههای مسئولین نظام، نمازهای جمعه، صداوسیما، سپاه و بسیج و نظرات فرماندهان عالیرتبه، مساجد، محافل سیاسی، نشریات و روزنامهها و سایتهای اینترنتی، شاخصهای اقتصادی، بازار و تجارت و حضور در جوامع روستایی، اقدام نمودند. بر همین اساس بخش سیاسی هفتهای دو روز جهت جمعبندی اطلاعات و اخبار جمعآوریشده با حضور رئیس بخش و آقای «توماس برن»، اقدام به تشکیل جلسه نموده و جمعبندی گزارش نهائی تهیه میگردید.
نقش سفارت انگلیس در مقطع پیشاانتخاباتی
بنا بر اسناد بهدستآمده، برخی از اقدامات سفارت انگلیس قبل از برگزاری انتخابات 88 عبارتاند از:
1. تلاش سفارت انگلیس برای نزدیک شدن به احزاب سیاسی در ایران که اولین تماس در آذر 1387 با یکی از چهرههای سرشناس برقرار و به ایشان اعلام گردید سفارت قصد دارد با برخی احزاب سیاسی ایران ارتباط برقرار کند و در همانجا اعلام شد بعد از شما به سراغ آن احزاب خواهیم رفت (این تلاش با تدابیر اطلاعاتی در همان مرحله با شکست مواجه شد).
2. در اواخر سال 87 از سوی دولت انگلستان دستورالعملی شامل 18 بند در خصوص انتخابات در ایران صادر شد که ضمن تقسیمکار در خصوص انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و نقش حوزههای مختلف نظام موردتوجه قرارگرفته است؛ و دستورالعمل جمعآوری اخبار و اطلاعات صادر شد.
3. مسافرت متعدد دیپلماتهای انگلیسی به شهرهای مختلف ایران خصوصاً قم، تماس با برخی ستادهای انتخاباتی کاندیداها در شهرستانها، حضور فعال دیپلماتهای انگلیس در روز انتخابات در حوزههای مختلف و... که مبین تلاشهای عملی مجموعه سفارت در راستای تأثیرگذاری بر انتخابات است.
4. بهکارگیری گسترده کارمندان محلی از سوی سفارت انگلیس در امر جمعآوری اطلاعات از سطح شهر و فعالین سیاسی و شرایط اجتماعی. در این راستا استخدام و بهکارگیری کارمندان محلی با تحصیلات عالی (دکتری) و بینش سیاسی بالا و گسیل آنها جهت ارتباطگیری با عناصر دارای دسترسی اطلاعاتی و دریافت تحلیلهای اختصاصی ایشان همراه با اطلاعات باارزش آنان در زمان انتخابات؛ بخشی از تلاشهای سفارت بود.
5. فعالیت گسترده اطلاعاتی انگلیسیها در جمعآوری اطلاعات از ناآرامیها اغتشاشات پس از انتخابات بهگونهای که تقریباً بهطور دائم کارمندان محلی خود را به صحنههای درگیری گسیل مینمودند و به دنبال جمعآوری بودند. ضمن اینکه به کارمندان محلی دستور دادهشده بود تا با احزاب سیاسی تماس گرفته و تحلیلها و نقطه نظرات آنان را گردآوری و گزارش نمایند.
6. فعالیت نسبتاً متمرکز بیبیسی فارسی بر روند انتخابات در ایران در دوره قبل از انتخابات با خطوط القائی: شاداب نبودن انتخابات، فرمایشی بودن انتخابات، تمرکز تخریبی بر سیاست خارجی دولت تخریب وجهه دولت و ... .
7. اعلام انتظار وقوع حوادث غیرمنتظره و خونین از سوی دیپلماتهای انگلیسی؛
8. ارتباط شورای فرهنگی- آموزشی (CB) با بدنه جامعه بهمنظور بسترسازی ارتباطات از طریق اعطای بورس، برگزاری آزمونهای زبان، و... . از این طریق انگلیس تلاش داشت تا با دور زدن دولت ایران، علاوه بر شناسایی و نشان افراد موردنظر، کمترین هزینه را در دسترسی به افراد مؤثر در شرایط بحرانی به دست آورد.
9. شناسایی عناصر مطلع از طریق برگزاری آزمون انگلیسی IELTS. در این روش سفارت انگلیس تلاش میکرد تا با شناسایی افراد مؤثر، زمینههای بهرهبرداری از آنها را در شرایط بحرانی فراهم سازد.
10.تخصیص بودجه 300 هزار پوندی برای پرداخت به NGO های داخلی. کمک به این NGO ها میتوانست شبکهای منسجم و هماهنگ از سازمانهای غیردولتی را برای بهرهگیری در شرایط بحران سازماندهی نماید
11.ایجاد بخش PIV (تشریفات) در بخش ویزا در راستای بهرهمندی از افراد دارای دسترسی در حوزههای مختلف کشور و نزدیکی به آنها به بهانه مصاحبه ویزا.
12.اقدام دیپلماتهای سفارت جهت ارتباط با نخبگان قومی و فرهنگی بهمنظور شناسایی و جلب آنها در جهت اهداف موردنظر.
13.حضور دیپلماتهای سفارت در مناطق مختلف کشور تحت پوشش دانشجویان زبان فارسی و ارتباطگیری با مردم منطقه.
14.ایجاد زمینههای جذب افراد سیاسی- فرهنگی در انگلیس در راستای منافع موردنظر. (عطاءالله مهاجرانی)
15.ارتباط مؤسسات مطالعاتی- تحقیقاتی انگلیس با مراکز مطالعاتی- تحقیقاتی داخل کشور در راستای القاء و تأثیرگذاری. (چتهم هاوس، SSII)
16.فعال شدن انگلیس بهعنوان بازوی اطلاعاتی آمریکا و اسراییل در راستای جبران عدم حضور آمریکا و اسراییل در ایران.
17.ارتباطگیری با برخی نخبگان، احزاب و شخصیتهای سیاسی بهمنظور جمعآوری اطلاعات و آمادهسازی آنها جهت همکاری با سرویس آن کشور.
18.تماس با اصحاب رسانه و مطبوعات بهمنظور تأثیرگذاری بر بدنه جامعه.
19.در اواخر فروردین یک دوره آموزشی در آلمان با حضور 5 تن از کانون وکلا با موضوع حقوق شهروندی و جرائم سایبری برگزار شد و افراد مذکور بعد از بازگشت به کشور با تشکیل کارگروههایی درصدد نظارت بر تخلفات انتخاباتی برآمدند.
20.برنامهریزی جهت اعزام گروهی از خبرنگاران به آمریکا جهت ارائه آموزشهای لازم در راستای نظارت بر روند انتخابات ریاست جمهوری به نیابت از آمریکا.
21.اظهارات برخی از مسئولین نمایندگیهای خارجی در ایران مبنی بر انتظار حوادثی غیرمنتظره در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری.
22.انتشار اخبار کذب در خصوص سیستم شنود تلفن همراه در ایران و توانمندیهای آن، در این مورد شرکت نوکیا زیمنس که تجهیزات شنود را به ایران فروخته است اقدام به ارائه اطلاعات کذب مربوط به قابلیتهای سیستم شنود ایران نمود.
پیشبینی مشکوک!
سایت وزارت امور خارجه انگلیس در (16/12/87) به کسانی که قصد سفر به ایران را داشتند در ارتباط با مسئله انتخابات ریاست جمهوری دهم هشدار داده بود: «امکان برگزاری تظاهرات ناگهانی خشونتآمیز و حتی شورشهای عمومی در ایران بهطور قابل ملاحظهای وجود دارد.» توجه مجدد به واژگان تأکیدی این سایت،اولین مطلبی را که به ذهن متبادر میسازد، چیزی جز دخالت روشمند و برنامهریزیشدهروباه پیر سیاست در انتخابات اخیر نیست. کارشناسان وزارت خارجه انگلیس نه غیبگو هستند و نه آنقدر باهوشاند که با یکفاصله زمانی چهارماهه بتوانند موضوعی غیرمتعارف در سی انتخابات ایران را پیشبینی کنند. لازمه چنین پیشبینی دقیقی، قرار داشتن در متن یک برنامه را اقتضا میکند. آنچه شبکه بیبیسی بعدها در ارتباط با آشوبها انجام داد همان برنامهای است که کارشناسان وزارت خارجه انگلیس از آن مطلع بودند.
نقش سفارت انگلیس در فتنه پس از انتخابات:
پس از برگزاری انتخابات نیز برخی از اقدامات این کشور در راستای پیگیری و تحریک اغتشاشات اخیر عبارتاند از:
1. سفارت انگلیس چند ماه قبل از انتخابات با تشکیل کارگروهی جهت بررسی تحولات روزانه کشور مبادرت به رصد نمودن اخبار خبرگزاریها، وبسایتها، وبلاگها، نظرات مردمی، دانشجویان، روحانیون، مقامات صداوسیما، سپاه و بسیج نموده و با نزدیک شدن به ایام انتخابات؛ سفرهای استانی دیپلماتها و کارمندان محلی آغاز گردید که در این راستا بررسی نظرات برخی اقوام مختلف ایرانی نسبت به هر کاندیدا موردتوجه آنها بوده است.
2. فعالیت گسترده اطلاعاتی انگلیسیها در جمعآوری اطلاعات از ناآرامیها و اغتشاشات پس از انتخابات بهگونهای که تقریباً بهطور دائم کارمندان محلی خود را به صحنههای درگیری گسیل مینمودند و به دنبال جمعآوری اطلاعات بودند. ضمن اینکه به کارمندان محلی دستور دادهشده بود تا با احزاب سیاسی تماس گرفته و تحلیلها و نقطه نظرات آنان را گردآوری و گزارش نمایند.
3. بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات؛ سفارت انگلیس مبادرت به خط دهی انتشار اخبار کذب مبنی بر تقلب در انتخابات نموده و ضمن اعلام ساختگی و جعلی بودن آراء، اغتشاشات و تجمعات غیرقانونی را بهعنوان اعتراض و حق مردم مطرح مینمود.
4. برگزاری جلسهای از سوی وزارت امور خارجه انگلیس با حضور گروهکهای اپوزیسیون (از جمله منافقین) در لندن پس از شکلگیری اغتشاشات که در این جلسه مقرر گردید؛ استراتژی ذیل در دستور کار معترضین و اپوزیسیون قرار گیرد:
الف) استمرار اغتشاشات و تجمعات غیرقانونی بهویژه پس از اقامه نماز جمعه تاریخی مورخ 29/3/88.
ب) عدم مشارکت آشکار و تابلو دار گروهکهای اپوزیسیون؛
ج) تفکیک اعتراضات از خط خشونت (در قالب نافرمانی مدنی).
5. شرکت کلیه دیپلماتهای سفارت انگلیس در راهپیماییها و تجمعات غیرقانونی پس از انتخابات.
6. بنا بر کیفرخواست دادستانی، یکی از مجرمین بازداشتشده فتنه؛ در بازجوییهای انجامشده به حضور غیرقانونی در جمع طرفداران کروبی در سعادتآباد به همراه همسر خود، حضور در تجمعات غیرقانونی طرفداران میرحسین موسوی در سعادتآباد و گیشا اعتراف کرده و به حضور «الکس پینفیلد» دبیر اوّل سیاسی و توماس برن (دبیر دوم سیاسی که پس از حوادث اخیر از کشور اخراج گردید)؛ در مورخه 1388/3/24 در خیابان سنایی حین درگیری و آشوب حضور کاردار انگلیس در یکی از تجمعات غیرقانونی بعد از انتخابات، شرکت «ساموئل مورگان» دیپلمات بخش روابط عمومی در مورخه 1388/3/25 در حوالی خیابان مطهری و شریعتی حین آشوب و دستگیری برخی معترضین، حضور توماس برن در مورخه 1388/3/28 در خیابان انقلاب در راهپیمایی غیرقانونی، شرکت «پاول بلامی» معاون بخش ویزا (اخراجی از کشور) در تاریخ 1388/3/28 در میدان فردوسی و عکسبرداری از تجمع آن روز، و حضور «ساموئل مورگان» در مورخه 88.3.27 در خیابان کریمخان در راهپیمایی غیرقانونی اعتراف نموده است.[1]
7. همچنین تعدادی از متهمین همچون آرش مؤمنیان، حسین رسام صراحتاً معترف هستند که در جریان تجمع غیرقانونی طرفداران آقای موسوی در بهارستان «الکس پینفیلد» دبیر اوّل سیاسی سفارت از آنها درخواست داشته که به میدان بهارستان رفته و مشاهدات خود را گزارش کنند.
8. سفیر انگلیس از کارمندان محلی درخواست داشته که اوضاع در سایر شهرها را بررسی و گزارش نمایند
قبل از انتخابات «الکس پینفیلد» و یکی از کارمندان محلی بخش سیاسی با چند نفر از اعضاء ستاد مرکزی یکی از سران فتنه ملاقات داشته، و با برخی نفرات وابسته به احزاب و مسئولین برخی NGO ها نیز ملاقات نموده است. بعد از انتخابات نیز در مورخه 1388/4/4 در قسمت VIP بخش کنسولی سفارت؛ آقای پینفیلد با یکی از افراد مطرح سیاسی اصلاحطلب (به هنگام اخذ ویزا) ملاقات نموده و پیرامون نامزدهای انتخابات و حوادث پسازآن و خطبههای تاریخی نماز جمعه مورخ 1388/3/29 مذاکره نموده است.[2]
سخنان توبیخ آمیز منوچهر متکی وزیر وقتامور خارجه کشورمان بعد از آغاز اغتشاشات که با احضار سفرای کشورهای خارجی در جمعآنها صورت گرفت و از برخی اقدامات کشورهای اروپایی در هفته قبل از برگزاری انتخاباتپرده برداشت، به فهم روشنتری از ابعاد مداخلات انگلیس کمک میکند. متکی با اشارهبه مداخلات انگلیسیها در انتخابات ایران گفت: «انگلیس در سه سطح رسانهای،اطلاعاتی و امنیتی از مدتها پیش انتخابات ایران را هدف گرفته بود. نخستین خطی کهآنها در پیش گرفتند، تحریم انتخابات و القای آن در داخل ایران بود تاکسی مشارکتنکند. اقدام دوم انگلیس اعزام مسافرانی بود که با اهداف خاص اطلاعاتی و امنیتی بهایران میآمدند، تعداد این مسافران به حدی افزایش یافت که پرواز معمولی و کوچک لندنبه تهران به یک هواپیمای جیمبوجت بوئینگ 747 تبدیل شد. اقدام سوم ورود عملیاتی برخیاز کارکنان ردهبالای بومی و حتی کاردار انگلیسی سفارتخانه این کشور در تهران بهاغتشاشات است.»[3]
اعترافات تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس
حسین رسام در دادگاه رسیدگی به کودتای مخملی با اشاره به سابق 5 ساله خود در سفارت انگلیس، وظیفه اصلیاش را جمعآوری اطلاعات و اخبار موردنیاز این کشور توسط مرتبطین سفارت در تهران و شهرستانها و گروههای خاص اعلام کرد.
وی با تشریح نحوه ارتباطگیری با گروهها و اشخاص مختلف، استخدام کارکنان ایرانی توسط این سفارتخانه را اقدامی برای پوشش دادن نحوه کسب خبر عنوان کرد و افزود: من در طول 5 سال اخیر 130 مرتبط با سفارت انگلیس و طی یک سال اخیر 50 نفر دیگر را جذب کردهام و از طریق قرارهای و ملاقاتی با آنها در رستورانها و کافیشاپها میگذاشتم، اطلاعات موردنیاز را کسب میکردم.
رسام از افرادی همچون عطریانفر، سعید لیلاز و شمسالواعظین بهعنوان مرتبطین مهم خود نام برد و افزود: سفارت انگلیس از طریق بخش صدور ویزا نیز اقدام به جمعآوری اطلاعات و ارتباطگیری با افراد مستعد میکرد.
تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس، استفاده از شورای فرهنگی بریتانیا روش دیگری برای کسب اخبار دانست و افزود: این شورا از طریق ایجاد بانک اطلاعاتی برای پذیرش دوره IELTS، برگزاری دورههای مشترک با نهادهای دولتی و حکومتی، شناسایی و جذب نخبگان از طریق اعطای بورسیه و نیز جاسوسی علمی و صنعتی در دانشگاهها اقدام به جمعآوری اطلاعات موردنیاز میکرد.
رسام استفاده از NGO ها را یکی دیگر از راههای کسب اخبار توسط سفارت انگلیس دانست و افزود: سالانه 300 هزار پوند برای کمک برای سازمانهای مردمنهاد ایرانی هزینه میشد.
تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس با تشریح روند ارائه اطلاعات به وزارت خارجه این کشور افزود: بخشی از گزارشها و سیاستهای پیشنهادی ما به شبکه BBC فارسی ابلاغ میشد تا از آن طریق اجرا شود.
رسام با یادآوری شکلگیری جلسات سیاسی در سفارت انگلیس گفت: از حدود 4 ماه قبل از انتخابات جلسات مختلفی در این خصوص تشکیل شد و اطلاعات لازم از طریق مرتبطین و فعالان سیاسی بهویژه اصلاحطلبان جمعآوریشده بود. همچنین سفرهایی نیز به استانهای مختلف انجام میشد که بر اساس آن میزان مشارکت و گرایشهای هر منطقه تدوین شد.
این متهم به جاسوسی برای انگلیس، به افشای جزئیات دستورالعمل وزارت خارجه انگلیس پرداخت که در خصوص نحوه اطلاع از دیدگاههای رهبر انقلاب و گرایشهای ایشان و در مراحل بعد ائمه جمعه و نمایندگان ولیفقیه و همچنین فرماندهان سپاهان و بسیج و در کنار آن نیز اطلاعات موردنیاز از مردم عادی اقدام شده است.
تحلیلگر ارشد سیاسی سفارت انگلیس از حضور الکس دبیر اول سیاسی سفارت انگلیس در ستادهای انتخاباتی یاد کرد و گفت: وی تحت عنوان توریست بدون محدودیت به شهرهای رشت و قم سفر کرد و بهصورت یک فرد ناشناس به ستادهای موسوی و احمدینژاد سر زد؛ اما در تهران به ستاد موسوی رفته و با مسئولان تبلیغاتی و مشاورین وی جلسه داشت. ما چند ملاقات نیز با اعضای حزب اعتماد ملی داشتیم که این تماسها در مراحل بعد و دوران اغتشاشات نیز ادامه پیدا کرد.
وی نتیجه انتخابات را باعث شگفتی سفارت انگلیس دانست و افزود: گزارشها در لندن بر روی القای تقلب تأکید میکرد و طبق دستور سفارت کارمندان محلی و برخی دیپلماتها در تجمع حضور پیدا میکردند که از آن جمله میتوان به حضور دبیر اول سفارت انگلیس در درگیریهای خیابان مطهری در تاریخ 24 خرداد، حضور دبیر سوم مطبوعاتی در تجمع خیابان شریعتی، حضور دبیر سوم سیاسی در راهپیمایی خیابان انقلاب و نیز حضور معاون بخش ویزا و تهیه تصاویر از تجمعات اشاره کرد.
وی همچنین از دومینک دبیر سوم سفارت انگلیس یاد کرد که با لباس سبز به میان تجمعکنندگان رفته و به همراه آنها در راهپیماییهای غیرقانونی حضور یافت.
به گفته رسام، سفیر انگلیس در ایران ساعت 9 هر روز صبح با تمام اعضای بخش سیاسی جلسه داشته و آخرین اطلاعات را جمعآوری میکرد. وی 8 سؤال کلی را مطرح کرده و از کارمندان میخواست تا جواب آن را از طریق گفتوگو با مردم کسب کنند.
تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس این سؤالات را چنین برشمرد: در سطح شهر چه اتفاقی میافتد، مواضع جناحها در برای نماز جمعه رهبر انقلاب چست، کسب اسامی دستگیرشدگان، اطلاع از تجمع در شهرستانها، ثبت دلایل معترضان برای تقلب، ملاقات با چهرههای شاخص کاندیداهای معترض، پیشبینی تظاهرکنندگان از آینده و میزان اطاعت معترضین از دستورات رهبر معظم انقلاب.
به گفته رسام، جواب این سؤالات علاوه بر ارائه به وزارت خارجه لندن، از طریق آنها به آمریکا نیز فرستاده میشود.
وی تأکید کرد: تلاش این بود که این انتخابات نقطه عطفی برای اقدامات آینده باشد تا نظام یا مجبور تغییر رفتار شده و یا کلیت آن تغییر کند.
پی نوشت ها:
[1]- حسین رسام؛ بازجویی 1388/4/6 صفحات 12 و 13، به نقل از کیفرخواست دادگاه دوم متهمان فتنه
[2]- حسین رسام؛ بازجویی مورخه 1388/4/9 صفحات 17 و 18
[3]- واحد مرکزی خبر، 1388/3/31
*****************************************************
**********************************************************
***************************************************************
همواره جای این پرسش باقی است: هنگامی که از استعمار بریتانیا در رابطه با ایران سخن به میان میآوریم، چه منظوری داریم؟
نگاهی گذرا به تاریخ روابط استعماری بریتانیا در ایران مؤید ذهنیتی است که مردم ایران پشت این جمله خود "کار، کارِ انگلیسیهاست!" پنهان کرده بودند. تاریخ همواره بهسان آفتابی بوده است که با گذار ایام از پشت ابر برمیآید و بایستی مورد تأمل و تعمق قرار گیرد تا بتوان بهگونهای ایجابی در تصمیمگیریها در نظر گرفت. عطف توجه به تاریخ یکی از عواملی است که میتواند مانع از تکرار ناگواریها شود.
روابط ایران و بریتانیا از ابتدای انقلاب و پیش از آن تاکنون همواره دستخوش تغییر و تحولات بوده است. آنچه تاریخ از این روابط بازگو میکند مداخلات انگلیسیها در مسایل داخلی ایران، استفاده از ایران بهعنوان کارت بازی در نزاعهای خود از دوران ناپلئون و معاهده تیلسیت گرفته تا جداسازی مناطق عظیمی از خاک ایران در دوره قاجار، کودتا علیه دولت ملی مصدق در سال 1332 و سایر مداخلات این استعمارگر پیر حکایت غمانگیزی است که برگهای تاریخ این سرزمین را سیاه و تلخ کرده است.
اوج روابط و هجوم استعمارگران و خصوصاً بریتانیا در ایران را میتوان از دوره قاجار دنبال کرد که با اعزام افراد بانفوذی همچون جان ملکم، آنتونی ایدن، ادموند آیرونساید و جیمز موریه به دربار فتحعلیشاه در اوایل قرن نوزدهم بهجهت ایجاد روابط با نخبگان درباری و اشرافزادگان و مداخله مستقیم در سیاستهای داخلی ایران به وقوع پیوست. این در حالی بود که حتی در آن دوره ژنرالی انگلیسی بهنام آلن لیندسی بهعنوان ژنرالی در نیروهای نظامی ایران تحت فرماندهی عباس میرزا به کار گماشته میشود. دربار فاسد و ضعیف ایران در دوره قاجارها که با ورشکستگی مالی و بیکفایتی گسترده همراه شده بود بهترین زمینه را برای مداخله انگلستان فراهم میکرد، این در حالی بود که حتی معاهدات ننگین گلستان در سال 1813 و معاهده ترکمانچای پس از آن توسط سِر گور ازلی کاردار و وزیرمختار وقت انگلستان با کمک دفتر روابط خارجی بریتانیا در لندن امضا شد!
در واقع نگاهی به چارچوبه و محدوده سرزمینی ایران خصوصاً مرزهای جنوبی و شرقی کشور بیانگر آنچه استعمارگر پیر بر سر ایران آورده است، میباشد. بریتانیاییها که در دوره استعمار کهن با استفاده از سختترین ابزارهای لازم بهجهت تعقیب منافع سیاسی، امنیتی، اقتصادی و نظامی خود روی آورده بودند، نبردی نابرابر را تحت عنوان جنگهای ایران و انگلستان در 1235 شروع کردند که یک سال پس از آن به جدایی هرات و بعد از آن کل افغانستان منجر گردید تا بتواند سلطه استعماری خود را در هندوستان برای مقابله با تهدید روسها از طریق جدایی بخش وسیعی از خاک ایران حفظ کند.
انگلیسیها در آن زمان برای تعیین مرزهای جدید ایران حتی یک ایرانی را هم به کار نگماشتند و در سال 1860 گلداسمیت را از اداره تلگراف هندواروپایی به تعیین مرزهای جدید ایران و هند تحت سلطه خود وادار ساختند و بدین ترتیب بخشی وسیع از جنوب شرق ایران را ــ یعنی منطقه بلوچستان «« جدا ساخته و به بلوچستان هندی یا بلوچستان شرقی تغییر نام دادند. ذکر این نکته بهجاست که هند در آن زمان پیش از استقلال یافتن و تشکیل کشور پاکستان همسایه ایران بود و این طمع انگلیسیها را برای گسترش مناطق حایل بهجهت حفظ و گسترش سلطه خود برمیانگیخت. در واقع مرزهای شرقی و جنوبی کنونی کشور را انگلیسیها بر ایران تحمیل کرده بودند.
این مداخلهها و نیاز شدید و روزافزون ایران به منابع مالی سبب شده بود که منابع ایران مقصود بعدی بریتانیا باشد. در واقع بریتانیا بر آن بود که با تسلط بر این منابع به ایجاد انحصار در تجارت و خرید و فروش و بهره برداری و استخراج آنها روی بیاورد و امپریالسیمی مدرنتر اما این بار بدون حضور مرزها و در داخل کشور ایجاد کند. به همین منظور و با استفاده از شرایط و اوضاع وخیم مالی در ایران به افرادی روی آورد که مورد حمایت کامل و یا وابسته به آن بودند. یکی از این افراد «بارون ژولیوس رویتر» بود. یهودی انگلیسیتباری که سریعاً تمامی القاب را توسط دولت انگلستان تصاحب و بلافاصله به مقام بازرگان ارشد، کشیش و دوستدار پارس رسید(!). وی توانست در سال 1872، معادل با 1251 خورشیدی قراردادی را با حکومت قاجار به امضا برساند که حتی «جرج کرزن» یکی از عالیترین مقامات حکومتی بریتانیا در آن دوره در کتاب پرشیا و مسئله آن، از آن بهعنوان کاملترین و غیرمنتظرهترین و عجیبترین در نوع خود یاد میکند: «که تمامی منابع صنعتی و زیرزمینی یک کشور پادشاهی را تا آن تاریخ با یک امضا به دست بیگانگان تسلیم کرده، چیزی که هیچ کس حتی خیال آن را هم نمیتوانست ببافد».
افشای این قراردادهای استعماری دولت بریتانیا با قاجارها و عیان شدن آن، در ماجرای تنباکو و توتون که با خشم عمومی و فتوای آیت الله میرزای شیرازی به تحریم آن منجر شد نشان از بغضی فروخورده داشت که پس از سالها تحقیر توسط انگلیسیها به وجود آمده بود. این معاهدات سرانجام به کالاهایی استراتژیکتر نیز ختم شد، طلای سیاهی که پس از کشف آن در 1909 در مسجد سلیمان توسط کمپانی دارسی منجر به تأسیس شرکت نفت ایران و انگلستان شد که امتیاز آن قبلاً به «دارسی» رسیده بود.
در اواخر قرن نوزدهم این حقیقت کاملاً عیان شده بود که انگار شهرهای جنوبی ایران همچون خوزستان، بوشهر و سایر شهرهای آن ناحیه توسط بریتانیاییها اشغال شده است و دولت مرکزی مستقر در تهران توانی برای مقابله با این سلطه و حتی انتخاب وزیران خود بدون حمایت و تأیید کنسولهای انگلیسی ــ روسی نداشت، بهعنوان نمونه این امر، مورگان شوستر که برای سر و سامان دادن به اوضاع مالی مملکت براساس قانون مصوب مجلس به استخدام در آمده بود، با فشار انگلیسیها و روسها کنار گذاشته میشود، این در شرایطی است که انگلستان به تسلیح قبایل جنوب و ایجاد و تأسیس پلیس جنوب متشکل از سربازان هندی تحت سلطه خود دست میزند تا بتواند از منافع خود پشتیبانی لازم را به عمل آورد.
سلطه بر جنوب و تقسیم ایران به حوزههای نفوذ طبقهبندی شده با تقسیم ایران به شمال و جنوب در قرارداد کنوانسیون 1907 که فیمابین بریتانیا و روسیه منعقد شد و همچنین قرارداد 1919 که بهدنبال کنترل کامل بر ایران و تحت قیمومیت در آوردن آن بود حکایت از عدم توانایی دولت مشروطه و قاجارها در کنترل استعمارگر پیر داشت. اشغال نظامی کشور در جنگ جهانی اول و دوم و عدم توجه به بیطرفی و رعایت قانون بینالملل مؤکد مصونیت دولت بیطرف توسط انگلستان، جلوهای از به رسمیت نشناختن حدود حاکمیتی کشور ایران و اصول استقلال و حق حاکمیت ملی بود.
این امپریالیسم اقتصادی ــ سیاسی را میتوان در قسمتهای دیگری همچون بانک سلطنتی ایران برای صدور اوراق بانکی و مالی و پولی، و همچنین شرکت نفت ایران ــ انگلیسی مشاهده کرد، جایی که نفت و صنعت نفت در خاک ایران با کمترین مقدار ممکن پرداختی توسط انگلیسیها به تاراج رفته بود. با تبدیل نفت به کالایی استراتژیک در جنگ اول جهانی دولت انگلستان به خرید 53 درصد از سهام دارسی میپردازد تا بهنوبه خود بتواند برای حمایت از تأسیسات عظیم این کالای استراتژیک جای پای خود را در ایران محکمتر سازد و به سلطه خود بهطور فزاینده ادامه دهد. اگرچه انگلیسیها موفق به تمدید قرارداد در دوره رضا شاه تا سال 1990 شده بودند، اما پس از سقوط رضا شاه در شهریور 1320 و ایجاد فضایی مناسب برای گفتوگو و انتقاد از گذشته، بالاخره تحت رهبری مصدق، ایران با ملی کردن صنعت نفت خود و پیروزی در دادگاه بین المللی لاهه و همینطور شورای امنیت موفق به خلع ید از استعمارگران انگلیسی شد. طنز تاریخ آنجا بود که مالیاتی را که دولت انگلستان بر شرکت نفت ایران و انگلیس وضع کرده بود بسیار بیش از 20 درصد درآمدی بود که قرار بود به ایران پرداخت شود.
عدم توانایی بریتانیاییها در پیگیری پرونده و به سرانجام رساندن آن با استفاده از ابزار تحریم، تهدید نظامی و دیپلماسی اجبار و همچنین محاکم حقوقی بین المللی آنها را بر آن داشت که برای جلوگیری از ترکی که به حیثیت و آبروی استعماری آنها وارد آمده بود بهفکر کسب حمایت آمریکا و همراه کردن آنها برای کودتا برآید. در واقع کودتای 1332 سبب رو شدن دستهای سیاه استعمارگران انگلیسی شد، بر ملا شدن سازوکار امپریالیسیتی روباه پیر و حافظه تاریخی مردم از دخالتهای همهجانبه و تمامعیار در تمامی ارکان کشور سبب این شده بود که همگان فکر میکردند همیشه کار، کارِ انگلیسیهاست و دستهای آنان پشت تمامی خباثتها و کژکارکردها پنهان شده است.
سقوط مصدق با کودتایی انگلیسی ــ آمریکایی آخرین برگ از مداخلات انگلیسیها در ایران بود و پس از تشکیل کنسرسیوم نفتی در سال 1333 توسط نخست وزیر دستنشانده خود ــ سرلشکر فضلالله زاهدی ــ توانستند بر بیش از نیمی از صنعت نفت ایران سلطه خود را تثبیت کنند و آرمانهای ملیگرایی و استعمارستیزی مندرج در خواسته استقلال و آزادگی ملت را بر باد دهند. اگرچه از نهضت ملی شدن صنعت نفت جز آرمانی باقی نماند ولیکن هیچگاه از خاطره ملت پاک نشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و ظهور گفتمان ضدامپریالیستی و ضداستکباری رهبران ایران، روابط با بریتانیا رو به وخامت گرایید، این در حالی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی، بریتانیا بهصورت یکجانبه تمامی روابط دیپلماتیک خود را قطع کرده و در حالی که در طول جنگ و با ارسال تجهیزات نظامی از رژیم بعث حمایت میکرد، تا سال 1988 حاضر به بازگشایی سفارت خود نشد، این در حالی است که در پی ماجرای سلمان رشدی و فتوای امام، با فراخواندن سفیر خود به کاهش سطح روابط بهصورت دفتر حفاظت منافع تا سال 1990 مبادرت ورزید. این روابط با سفر جک استراو به ایران در دولت اصلاحات در سال 1998 از سر گرفته شده و بهتعبیری نرمالیزه و عادی گردید. اگرچه این روابط با پستی و بلندیهای بسیار زیادی همراه بوده و در مواقع بسیاری قطع و از سر گرفته شده است.
در جریان تحریمها نیز بریتانیا همواره به سیاست خود از ابتدای انقلاب که تا حدود زیادی با ایالات متحده همپوشانی داشته است روی آورده و آن تلاش برای نفوذ و رخنه در ارکان مملکت، ایجاد فشار بر ایران، و تغییر رفتار تهران با همسویی و تقویت ائتلافی بوده که برای فشار آوردن و تحریم بر ایران بهرهبری آمریکا ایجاد شده بود. در همین راستا بایستی در نظر داشت که بریتانیا جزو اولین کشورهای تحریمکننده بانک مرکزی ایران بوده و تاکنون به تمامی قطعنامههای ضدایرانی بهصورت پیوسته رأی مثبت داده است.
از سرگیری روابط در دوره ریاست جمهوری روحانی برای تهران و لندن میتواند آغاز سیاستی تازه در مناسبات دو طرف باشد، اما این مهم نیازمند هوشیاری مقامات ایرانی و فراموش نکردن تاریخ برای پرهیز از تکرار آن است که با توجه به منطق جدید امپریالیسم بینالمللی که بهدنبال استعمار بهگونههای جدیدتر و غیرمحسوستر هستند، بایستی با مدیریت صحیح این رابطه از سر گرفته شده از معایب و مضار آن جلوگیری به عمل آید و بتوان یک سیاست خارجی همسو با در نظر گرفتن مسایل امنیتی و استراتژیک به پیش برد تا این سهگانه به تقویت همدیگر بپردازند و در نهایت منجر به افزایش کارتهای بازی کشور در چالشهای پیش رو گردد.
منبع:سایت جنبش مصاف ایرانیان
- ۹۴/۰۸/۲۳