شهر تاریخی سهرفیروزان

شهر زیبا و تاریخی و ساحلی سهرفیروزان که قدمتی به طول تاریخ ایران عزیز دارد.

شهر تاریخی سهرفیروزان

شهر زیبا و تاریخی و ساحلی سهرفیروزان که قدمتی به طول تاریخ ایران عزیز دارد.

شهر تاریخی سهرفیروزان

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت شما بازدید کننده ی محترم
امید واریم که لحظات خوب و خوشی را در این وبلاگ سپری کرده باشید
و این وبلاگ مورد پسندتان باشد.
لطفا نظرات انتقادات و پیشنهادات ارزنده خود را از طریق ارسال نظر و یا قسمت تماس با ما به ما اعلام کنید.
از توجه و بازدید شما دوست گرامی بسیار سپاس گذاریم.ممنون!


کانال تلگرامی و رسمی
شهر تاریخی سهرفیروزان
https://t.me/sohrofirozan


مدیریت وبلاگ شهر تاریخی سهرفیروزان

*اَللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِِِکَ الفَرَجِ وَالعافِیَهِ وَالنَّصر*
*اسلام علیک یا اباصالح مولانا المهدی*

آخرین نظرات
خادمان شما
دوستان ما
 اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می‌گیرد؟ دیدگاه آنها نسبت به مسئله فلسطین چیست؟ مهم‌ترین رهبران این گروه‌ها چه کسانی هستند؟



گروه های تندروی مذهبی بسیاری در داخل محافل صهیونیستی حاضر هستند که افکاری خصمانه را علیه فلسطینیان دارند. بازتاب این افکار را می توان در آرا و دیدگاه های خاخام های تندروی این رژیم مشاهده کرد. این گروه ها فعالیت ها و اقدامات مجرمانه ی گوناگونی را علیه فلسطینیان انجام می دهند که گهگاه تا سطح قتل نیز می رسد. این موضوعی است که می توان انعکاس آن را در رخدادهای مرتبط با چالش موجود در فلسطین اشغالی رصد کرد.

با توجه به آنچه گذشت، تمرکز فعالیت های گروه های تندروی مذهبی یهودی در مورد مسجد الاقصی است. گروه های یادشده در انجام اقدامات تحریک آمیز علیه مسلمانان فلسطینی که البته با هدف مانع تراشی در برگزاری نماز و مراسم عبادی اسلامی در آن انجام می پذیرد، مشارکت دارند و کار را به جایی می رسانند که علاوه بر فلسطینیان، با پلیس رژیم صهیونیستی نیز درگیر می شوند.



اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟ چند نوع گروه تندروی مذهبی صهیونیستی وجود دارد؟ برجسته ترین گروه های تندروی یهودی فعال در داخل اراضی اشغالی 48 چه کسانی هستند؟ دیدگاه آنها نسبت به مسئله فلسطین چیست؟ مهم ترین رهبران این گروه ها چه کسانی هستند؟

1 ـ اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟

شکل گیری اکثر این گروه ها مبتنی بر بنیادها و اصول فکری مطرح شده از سوی خاخام «ابراهام بن اسحاق کوک» بوده است. این خاخام یهودی، در حدود 25 سال پیش از ایجاد کشور جعلی «اسرائیل»، مدرسه ای را تحت عنوان «مرکازهراف» به راه انداخت که اولین مدرسه ی تندروی صهیونیستی بود که بیشتر رهبران گروه های تندرو از آن فارغ التحصیل شدند.

اصول مطرح شده از سوی ابراهام بن اسحاق همان اصولی بود که حزب صهیونیستی کار بر اساس آن شکل گرفت (و گروه های تندروی یهودی جزء اقمار این حزب به شمار می آمدند) ؛ ولی بعد از جنگ 1967 شرایط به صورتی دراماتیک تغییر کرد و گروه های تندروی مذهبی در رژیم صهیونیستی به سمت ائتلاف با راستگرایان تندرو در ائتلاف لیکود حرکت کردند، ائتلافی که همچنان پا بر جا است.

شماری از مورخان بر این باروند که تمامی سازمان ها و گروه های مذهبی یهودی و صهیونیستی که در شکستن حرمت مسجد الاقصی و حمله به این مکان مقدس مشارکت دارند، از یک آبشخور اساسی و محوری تغذیه می کنند که همان ایمان به اسطوره های تلمودی و ادعاهای صهیونیستی در خصوص احداث معبد سوم سلیمان می باشد.

میراث بر جای مانده از یهودیان حکایت از آن دارد که معبد سلیمان اولین بار در هنگام اسارت یهودیان مقیم فلسطین در سال 586 (سبی بابلی) به دست پادشاه بابل تخریب شده و بار دوم نیز این تخریب در سال 70 میلادی و در هنگام اسارت یهودیان توسط پادشاه روم (سبی رومی) ویران گردیده است. این دیدگاه به تفصیل در کتابی تحت عنوان «گروه های تندروی یهودی و رویکردهای سیاسی دینی در اسرائیل» (الجماعات الیهودیة المتطرفة والاتجاهات السیاسیة الدینیة فی اسرائیل) که توسط خانم دکتر هویدا عبدالحمید مصطفی، استاد رشته ی زبان عبری دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره به رشته ی نگارش درآمده، مورد اشاره قرار گرفته است. این کتاب که پایان نامه ی دکتری نگارنده به شمار می آید و در سال 2009 دفاع شده، یک اثر علمی و پژوهشی می باشد که توسط دار الشروق مصر به زیور طبع آراسته گردیده است.

خانم دکتر هویدا عبدالحمید مصطفی دلیل رشد گروه های تندروی مذهبی یهودی را در پیروزی رژیم اشغالگر قدس در جنگ 1967 می داند که البته پیش از مذهبی های یهودی، سکولارها را تحت تاثیر فراوان خود قرار داد ؛ این پیروزی برای آنها مهر تاییدی بر تحقق وعده های دینی بود و همین موضوع باعث شد تا این پیروزی، موتور محرک دیگر حوادث باشد.

شکستی که رژیم صهیونیستی در سال 1973 متحمل شد، تاثیر فراوانی بر تضعیف گروه های چپ به نمایندگی حزب کار داشت و به تقویت راستگرایان افراطی و تشکیل ائتلاف های دولتی با هدف تحقق اصل «حفظ کامل سرزمین اسرائیل» انجامید.

نویسنده ی مذکور تاکید می دارد که اصطلاح «سرزمین کامل اسرائیل» یکی از اصول و پایه های اصلی تفکر گروه های تندروی صهیونیستی است و جریان های وابسته به جنبش کار، جریان تندروی مذهبی صهیونیستی و جریان وابسته به جنبش «حیروت» در مورد حفظ این اصل با همدیگر توافق نظر دارند، اصلی که به عنوان انگیزه ایجاد شهرک های صهیونیست نشین به عنوان یک وظیفه ی دینی و عقیدتی بوده است.

گروه هایی که درباره شان صحبت شد، مخالف اصل زمین در مقابل صلح هستند ؛ زیرا این اقدام را به مثابه چشم پوشی از حق تاریخی یهودیان در مورد سرزمین موعود می دانند. خاخام های یهودی نیز فتواهایی را در خصوص ممنوعیت تخلیه شهرک های صهیونیست نشین صادر نموده اند. گروه های تندروی مذهبی یهودی هیچ حقی را برای ساکنان اصلی فلسطین قائل نیستند و بر ضرورت اخراج فلسطینیان به خارج سرزمین پدری شان و نیز مصادره ی منازل شان تاکید می نمایند.

2 ـ چند نوع گروه تندروی مذهبی صهیونیستی وجود دارد؟

گروه های افراطی مذهبی یهودی به دو جریان اصلی تقسیم می شوند که در ذیل هر کدام از آنها یک سری گروه ها جای می گیرند. این دو جریان اصلی شامل موارد ذیل می شود:

جریان اول: «گروه های صهیونیستی» که باورها واعتقادات شان مبتنی بر اندیشه سرزمین موعود و ملت برگزیده ی خداوند است و جمعیت موسوم به «مزراحی» گروه های قائل به این باورها را در خود جای می دهد. در واقع، مزراحی به مثابه مادر تمامی گروه های تندروی دیگری است که از قلب آن منشعب شده اند. از دیگر گروه های عضو این جریان می توان مفدال، جنبش تامی، موراشا و میماد اشاره کرد.

جریان دوم: «جماعت تکفیر» که برخی از آنها همچون جنبش حبد، شاس، ناتوری کارتا و ساطمر جزء یهودیان شرقی یا همان سفاردیم ها هستند و برخی دیگر از آنها نیز همچون جنبش های اجوادات یسرائیل و یگیل هاتوراه جزء یهودیان غربی یا همان اشکنازی می باشند.

شایان ذکر است که اختلافات میان گروه های وابسته به این جریان به حد تکفیر همدیگر یا توصیف شکل گیری «اسرائیل» به عنوان یک اقدام تکفیری می رسد ؛ ولی نقطه ی تلاقی همه ی اینها تنفر از اعراب، مخالفت با شکل گیری کشور فلسطینی و عدم شناسایی حق فلسطینیان برای زندگی در سرزمین موعود است.

 

3 ـ برجسته ترین گروه های تندروی مذهبی یهودی کیستند و چه کسانی زعامت و رهبری آنها را عهده دار می باشد؟

گروه های تندروی مذهبی یهودی با توجه به تعداد اعضا و تنوع اهداف شان متفاوت هستند که در اینجا مهم ترین این گروه ها، اهداف و زعمای آنان را مورد اشاره قرار می دهیم.

الف ـ احیای معبد

یک گروه یهودی است که در تندروی و افراطی گری گوی سبقت از بقیه ربوده است. این گروه تلاش می کند تا گروه های یهودی که هدف شان تخریب مسجد الاقصی است، در قالب یک گروه جمع کند. این جماعت، پیشگام اکثر سازمان ها و گروه های موسوم به «کوه معبد» است و رهبری آنان را هلیل وایز بر عهده دارد.

ب ـ نگهبانان معبد

این گروه از چندین سازمان و گروه یهودی تشکیل شده است که شامل موارد ذیل می باشد:

ـ انستیتو معبد: این مرکز در سال 1983 توسط خاخام های یهودی به نام های یسرائیل ارییل، موشه نیمان و مایکل بن حورین در محله ی یهودی قدس تشکیل شد. مقامات این مرکز معتقدند که بنای معبد نه از طریق معجزه بلکه با انجام اقدامات موثر عملی امکان پذیر است.

این انستیتو حمایت دولت صهیونیستی و برخی گروه ها و سازمان های ملی گرای صهیونیستی را با خود دارد ؛ ضمنا گروه های رادیکال مسیحی نیز از آن حمایت می کنند. یسرائیل ارییل از مقامات این مرکز به خاطر فتاوی ویژه اش که در آن به توجیه تخریب دارایی های عرب ها، نسل کشی و قتل آنها و نیز پایان بخشیدن به موجودیت شان در فلسطین می پرداخت، شهرت داشت.

ـ جنبش «پیش به سمت کوه حامور»: یک گروه آکادمیک است که بیشتر به کارهای نظری و تئوری پردازی اقدام می ورزد. اعضای اصلی این گروه از شهرک صهیونیست نشین یتزهار هستند که از جمله ی آنها می توان اسحاق شابیرا، دودی دودا کیویچ، شای داوییم و یوسی بلای اشاره کرد. این گروه فعالیت هایی در زمینه ی راه اندازی برنامه های مستمر اهانت به مسجد الاقصی و حرکت یهودیان به سمت این مکان مقدس دارند. این گروه همچنین آموزش هایی نیز برای همین هدف (حملات مستمر به مسجد الاقصی) به دانش آموزان مدارس دینی یهودی می دهند.

ـ جنبش «برای ایجاد معبد»: ریاست این جنبش را یوسف البویم در اختیار دارد و در میان هواداران خویش این تفکر را گسترش می دهد که هدف این جنبش، یهودی سازی حرم شریف قدسی و ایجاد معبد کذایی بر روی ویرانه ها است.

جمعیت نگهبانان معبد در هنگام اعیاد و مراسم های یهودیان به ویژه آن مراسم مرتبط با معبد ـ همچون سالروز تخریب معبد کذایی در 9 آگوست ـ اطلاعیه ها وبیانیه هایی تحریک آمیز صادر می کنند. آنها همچنین به صورت دوره ای، اقدام به برگزاری راهپیمایی می نمایند و بستر را ورود هواداران خویش به حرم شریف قدسی فراهم می آورند.  

ج ـ گروه «هیات امنای کوه معبد»

یکی از سازمان های تندروی یهودی است. دأب این گروه ایجاد وحشت در میان شهروندان فلسطینی و انجام انواع اقدامات تروریستی و تجاوز است که هدف از آن، واداشتن فلسطینیان به مهاجرت و ترک سرزمین های آبا و اجدادی شان است. این گروه، با بهانه ی اینکه فلسطین جزئی از سرزمین «اسرائیل» است، دست به اقدامات وحشیانه می زنند.

این گروه با همکاری دیگر جنبش ها و سازمان های تندروی صهیونیستی در راه اندازی راهپیمایی ها و حمله به شهروندان بی پناه فلسطینی و املاک آنها در الخلیل و دیگر شهرهای کرانه باختری وقدس همکاری می کنند.

ریاست این گروه را «گیرشون سالمون» بر عهده دارد که پیش از این، از اعضای فعال در انجمن یهودی آمریکایی «دفاع» بوده است. وی مدیر اجرایی مدرسه ی دینی «کوه معبد» می باشد. از وی، مقادیر گسترده ای سلاح، مواد منفجره و نقشه کشف شده است که نشان می دهد این چهره در پی انجام اقدامی مجرمانه برای به راه انداختن انفجار در فلسطین بوده است.

وی بر ضرورت انتقال دیوان عالی رژیم صهیونیستی به «کوه معبد» تاکید دارد و می گوید که رئیس این رژیم باید در آنجا سوگند بخورد. وی خواستار مانور نظامی و مسلحانه ارتش صهیونیستی در صحن های مسجد الاقصی می باشد.

د ـ گروه شوفوبانیم

یکی از گروه های وابسته به شهرک نشینان صهیونیست است که خواستار استیلا بر اراضی عربی می باشند. در سال 1984 که روند مصادره ی اراضی شدت یافته و تب احداث شهرک های صهیونیست نشین در کرانه باختری بالا گرفته بود، این جماعت نقشی برجسته در وارد آوردن لطمه به املاک و زمین های فلسطینیان داشت.

اقدامات اعضای این گروه کینه توز باعث بر هم خوردن امنیت و آرامش فلسطینیان در اراضی اشغالی گردید. از مهم ترین فعالیت های خصمانه این گروه، می توان به حملات مستمر به فلسطینیان مقیم مناطق همجوار مسجد الاقصی اشاره کرد. اعضای این گروه شبانه روز و با ایجاد سر و صداهای فراوان، خواب و آسایش را از خانواده های فلسطینی می ربودند و هنگامی که مسلمانان مشغول ادای نماز در مسجد بودند، آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دادند.

هـ ـ گروه «شهروندان برای یهودا، سامره و غزه» موسوم به «ییشع»

این گروه را الیاکیم یعتسینی در سال 1985 راه اندازی کرد. او که یک وکیل بود، از تندروترین ملی گرایان پیشاهنگ رژیم صهیونیستی به شمار می آمد. وی که از ساکنان شهرک یهودی نشین «کریات اربع» بود، از تندروترین شهرک نشینان به شمار می آمد. یکی از فعالیت های مهم این گروه، بسیج اپوزسیون جهت مقابله با هر گونه سازش احتمالی میان صهیونیست ها، فلسطینیان و عرب ها و البته به طور مشخص طرح صلح «حسین ـ پرز» بود که در آن برهه، عرضه شد.

و ـ گروه «سازمان مبارز یهودی» موسوم به «آیال»

دانشگاه بار ایلان یکی از مشهورترین دانشگاه های دینی در رژیم صهیونیستی به شمار می آید و یکی از برجسته ترین مراکز گسترش افراطی گری صهیونیستی و مهم ترین منبع آن می باشد. شماری از دانشجویان این دانشگاه در سال 1992 گروهی را با عنوان «سازمان مبارز یهودی» ایجاد کردند که به نام «آیال» نیز شناخته می شد.

اگر بخواهیم چارچوب فعالیت های این گروه و میزان تحول آن را درک کنیم، کافی است که عملکرد دو گروهی را مورد بررسی قرار دهیم که از تندروترین، خشن ترین و متخاصم ترین جماعت های تروریستی یهودی به شمار می آیند. این دو گروه عبارتند از: کاخ و جنبش کاهانا حی.

این گروه همچنین دیگر گروه های تروریستی و رادیکال یهودی قائل به قدسیت سرزمین «اسرائیل» است و هر کس که به خود جرات عقب نشینی از این حق غیر قابل چشم پوشی توراتی را به خود می داد، کافر می دانستند و او را فردی مرتد و مهدور الدم می دانستند.

ز ـ گروه «فرزندان یهودا»

گروهی از یهودیان تندرو با عادات و اطوار عجیب و غریب هستند. از جمله عقاید عجیب این جماعت آن است که هنگام پیاده روی همیشه صورت خود را به سمت خورشید می گیرند و فرقی نمی کند که خورشید در کجای آسمان باشد.

این گروه عجیب و غریب خرابه های روستای عربی لفتا که در غرب شهر قدس قرار دارد، برای اعتکاف انتخاب می کنند که دلیل آن نیز وجود چشمه های آب است. این جماعت در این چشمه به انجام مراسم طهارت یهودی می پردازند. اعضای این گروه خود را نمایندگان حضرت مسیح می دانند.

ح ـ اسرائیل جوان

رهبری این گروه را خاخام «لخمان کاهانا» را عهده دار است و اخیرا نام خود را به نام جماعت «کهانا حی» تغییر داده است که همان نام رهبرشان می باشد. مرکز نفوذ این گروه در محله ی «طریق باب الواد» و در منطقه ای است که به نام «کولیل جورجیا» شناخته می شود و در بخش قدیم قدس قرار دارد.

این گروه درگیری های خونینی را علیه ساکنان عرب بیت المقدس در سال 1983 به راه انداخت به ویژه وقتی که یک راهپیمایی برای انتقال کتاب تورات به «معبد کولیل جورجیا» ـ آن هم در قالب یک جشن دینی ـ به راه انداختند. در جریان این راهپیمایی، آنها از کنار دیوار براق گذاشتند و در صدد حمله به مسجد الاقصی برآمدند که با مقاومت عرب های مسلمان رو به رو شدند که این اقدام را از مظاهر یهودی سازی می دانستند.

ط ـ کاخ

از مشهورترین گروه های یهودی خواستار تخریب مسجد الاقصی است. این گروه در سال 1972 توسط یک خاخام یهودی آمریکایی به نام «مائیر کاهانا» شکل گرفت و از هواداران این جماعت، می توان به گودمن اشاره کرد که در یازده آوریل 1982 به مسجد الاقصی حمله کرد.

10 ـ بازگرداندن تاج

رهبری این گروه را یک خاخام به نام «یسرائیل فویختونفر» در اختیار دارد. مسئولیت این فرد تحریک یک گروه خشن از جوانان متعصب و البته تندروی مذهبی صهیونیستی است که برای استیلا و چنگ اندازی بر بسیاری از منازل و ساختمان های فلسطینیان در شهر قدس نقشه می ریزند، آن هم با این بهانه که املاک مذکور یک روزی تعلق به یهودیان داشته است.

*******************************************************************

***********************************************************************

***************************************************************************

 لابی صهیونیست‌ها در جامعه آمریکا به اندازه ای به قدرت رسیده که اثرگذاری شان در شرایط سیاسی این کشور به یک باور عمومی تبدیل شده است.

بررسی های دقیق آماری نشان می دهد صهیونیست ها و یهودی ها در مراکز مهم و راهبردی آمریکا سلطه دارند. برای مثال 70 درصد وکلای دادگستری، 60 درصد پزشکان، 77 درصد تجار و 38 درصد کارمندان در این کشور یهودی هستند. بنابراین درک می کنیم چرا آمریکا مستعمره صهیونیست هاست و حفظ موجودیت و امنیت اسرائیل جزو خطوط قرمز ایالات متحده است. صندوق بین المللی پول که ستون فقرات سازمان ملل است، سازمان تجارت جهانی، شعبه حقوق بشر سازمان ملل و بسیاری دیگر از مراکز و نهادهای به اصطلاح بین المللی، تحت تاثیر لابی های صهیونیست ها هستند.

قدرت لابی صهیونیستی




یهودیانی که تنها یک درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند آنچنان بر مناصب قدرت در آمریکا سیطره دارند که اجازه نمی دهند هیچ منتقد یا مخالف سیاست های رژیم صهیونیستی در آمریکا به مناصب اقتصادی و سیاسی دست پیدا کند. لابی صهیونیست ها در جامعه آمریکا به اندازه ای به قدرت رسیده که اثرگذاری شان در شرایط سیاسی این کشور به یک باور عمومی تبدیل شده است. این باور نه تنها در بدنه جامعه که در سطح مسئولان سیاسی این کشور نیز قابل مشاهده است.

لابی صهیونیستی این شعار را در بدنه مسئولان آمریکا به یک باور تبدیل کرده است که «هر کس دشمنی بیشتری با ایران داشته باشد، از حمایت تل آویو بیشتر بهره مند خواهد شد.» مخالفت با ایران بزرگ ترین تابلویی است که هر سیاستمدار آمریکایی باید آن را با خود یدک بکشد، در غیر این صورت نه تنها از سوی لابی صهیونیستی حمایت نمی شود، بلکه خواب حضور در مناصب سیاسی آمریکا را باید به گور ببرد. در حقیقت برای لابی صهیونیستی نه حزب جمهوریخواه دارای اهمیت است و نه حزب دموکرات، بالاتر از آن نه سیاه برایش اهمیت دارد و نه سفید؛ آن چیزی که برای تل آویو حائز اهمیت است، اندیشه اسلام ستیزی است.

از همین روست که وقتی ران پل مطرح می کند آمریکا باید به جای زبان تهدید از دیپلماسی در برابر ایران استفاده کند، توسط یهودیان آمریکا طرد می شود. این یک واقعیت است که پایتخت ایالات متحده آمریکا نه واشنگتن که تل آویو است. نبض سیاست های کشور بزرگی چون آمریکا نه در کاخ سفید که در سرزمین های اشغالی می زند و آمریکا و سیاستمدارانش قدرت خود را وامدار رژیم اشغالگر قدس می دانند. قدرت آیپک (کمیته امور عمومی اسرائیل و آمریکا) کار را به جایی رسانده که ایالات متحده به طور ناخواسته در استعمار لابی صهیونیست قرار گرفته است به گونه ای که مناسبات ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر این رژیم اشغاگر قرار دارد.

در واقع از سال 1972 آمریکا تنها کشوری بوده که به طور انفرادی 42 قطعنامه محکومیت اسرائیل به دلیل نقض قوانین بین المللی و حقوق بشر را وتو کرده است. از سوی دیگر حمایت آمریکا از اسرائیل بدون در نظر گرفتن هزینه آن، مهر تائیدی است بر این اعتقاد فلسطینی ها که واشنگتن ناتوان از ایجاد تغییرات است. به طور خلاصه می توان گفت آمریکا به طور مداوم علیه منافع خود عمل می کند تا منافع دولت راستگرای صهیونیستی را تامین کند.

فشارها علیه ایران

جفری بلنکفورت، فعال رسانه ای در آمریکا، براین باور است که فشارهای اقتصادی آمریکا علیه ایران اگر برخلاف منافع ملی این کشور هم باشد باز هم با فشارهای لابی اسرائیل در کنگره پیش خواهد رفت. این لابی، واشنگتن را به عنوان مهم ترین مستعمره اشغالی خود در آورده که در آن نامزدهای ریاست جمهوری و کنگره برای این که کمک هایی برای مبارزه انتخاباتی خود به دست آورند و آرای یهودی را داشته باشند، باید عشق و ارادت خود را به اسرائیل نشان دهند. بلنکفورت می گوید: این قدرت یهودی در آمریکاست که این کشور را به سوی جنگ و تنش با ایران سوق می دهد.

علاوه بر آن کمیته یهودیان آمریکا به عنوان بازوی سیاست خارجی لابی اسرائیلی در واشنگتن با رهبران و مقام های نظامی اروپایی و دیگر نقاط جهان لابیگری می کند تا حین این که آمریکا تحریم هایی را علیه ایران وضع می کند، آنها هم مواضع سخت تری در برابر تهران اتخاذ کنند. وی می گوید: من فکر نمی کنم آمریکا و ناتو خواهان جنگ با ایران باشند، زیرا پیامدهای اقتصادی آن بسیار وحشتناک خواهد بود. همان طور که جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا گفته است: چنین جنگی بدتر از آنچه در عراق دیدیم، خواهد بود. در همان هنگام اسرائیل از طریق تسلط بر کنگره آمریکا به فشار برای تحریم ایران به عنوان یک راه حل جایگزین ادامه خواهد داد حتی اگر این فشارها سبب افزایش قیمت نفت و ضربه به اقتصاد آمریکا باشد.

این مفسر رسانه ای در آمریکا درباره تهدید بستن تنگه هرمز از سوی ایران که بسیاری آن را نه یک پیام نظامی، بلکه یک پیام سیاسی می دانستند، می گوید: تهدید به بستن تنگه هرمز که بیشتر آن در آب های ایران قرار دارد پاسخی قابل درک نسبت به آخرین دور تحریم ها بود که جنگ اقتصادی تمام عیاری را علیه ایران اعلام کرد. آنچه هرگز رسانه های آمریکایی از رهبران سیاسی خود نپرسیدند این بود که «آمریکا چه حقی دارد تا دست به هر نوع جنگی علیه کشور دیگری مانند ایران بزند، کشوری که هرگز به کشور دیگری حمله نکرده و تهدید به حمله به هیچ طرف دیگری از جمله اسرائیل هم نکرده است.»

پاول رابرتز، معاون وزیر اسبق خزانه داری آمریکا، طی مقاله ای که هفته نامه «امریکن فری پرس» آن را منتشر کرده به بررسی وضع فلسطینیان در سرزمین های اشغالی پرداخته و می نویسد: آمریکا در حقیقت مستعمره اسرائیل است. لابی اسرائیل چنان قدرتی در آمریکا دارد که حتی جیمی کارتر که دوست خوب اسرائیل نیز محسوب می شود، به این دلیل که سیاست های رژیم صهیونیستی را آپارتاید و نسل کشی آرام فلسطینیان خوانده بود، مورد حمله شدید لابی های صهیونیستی قرار گرفت.

رابرتز ادامه می دهد: آن عده معدودی از جمعیت سرزمین های اشغالی که هنوز وجدان دارند، سعی می کنند علیه رژیم ضد بشری اسرائیل، اعتراض کنند. به طوری که جف هالپر و آنگلا گادفری گلداشتاین، سران کمیته اسرائیلیان مخالف تخریب خانه ها با ایجاد این گروه اقدام به اعتراض و مقاومت بدون خشونت علیه تخریب خانه های فلسطینیان ساکن در سرزمین های اشغالی به دست رژیم اسرائیل کردند.

قوانین بین الملل یک اشغالگر را که از نیروهای نظامی استفاده می کند، از ربودن زمین های اشغال شده، منع کرده است . با این حال و با حمایت چند دهه ای ایالات متحده رژیم صهیونیستی بارها قوانین بین الملل را نقض کرده و آمریکا با وتوی قطعنامه های سازمان ملل متحد از این رژیم حمایت کرده است.

یک روزنامه نگار باسابقه آمریکایی با بیان این مطلب که دولت آمریکا از قدرتش برای جلوگیری از پاسخگویی اسرائیل به قوانین بین المللی استفاده کرده است، می افزاید: در مارس 2003، راشل کوری شهروند آمریکایی، در مقابل یک بولدوزر اسرائیلی که ساخت شرکت کاترپیلار بود و برای تخریب خانه های فلسطینیان به سرزمین های اشغالی فرستاده شده بود، ایستاد. اما عمل شجاعانه این زن در اعتراض به تخریب خانه های فلسطینیان موجب آزردگی صهیونیست ها شد و راننده اسرائیلی بولدوزر وی را زیر گرفت و به قتل رساند.

اما هرگز اسرائیل به خاطر قتل یک شهروند آمریکایی، تحت هیچ پیگردی قرار نگرفت و به کسی پاسخگو نبود.پاول رابرتز، با اشاره به تبلیغات جانبدارانه رسانه های غربی می نویسد: ما همواره در رسانه های آمریکایی که تحت کنترل اسرائیل هستند می شنویم فلسطینیان تروریست هایی هستند که مواد منفجره را به خود می بندند تا اسرائیلی های بی گناه را بکشند. یا آن که با شلیک موشک به شهرهای اسرائیل، موجب ترس و وحشت مردم می شوند. این در حالی است که با یک نگاه به نقشه های سرزمین های اشغالی می توان دریافت چه کسی تروریست واقعی است.

پروپاگاندای صهیونیست ها

وی در ادامه گزارش خود با تاکید بر این که موفقیت پروپاگاندای صهیونیست در مواجهه با حقایق واضح موجب جهل و نادانی آمریکایی ها شده است، می نویسد: روزنامه صهیونیستی هاآرتص در گزارشی نوشت: «سابقه هر کسی که در دولت آمریکا منصوب می شود باید به طور کامل توسط جامعه یهودیان آمریکایی بررسی شود.» این روزنامه همچنین تاکید کرد هر مقامی رئیس جمهور این کشور برای انتصاب در دولت پیشنهاد می دهد باید مورد تائید لابی اسرائیل نیز باشد.

هاآرتص همچنین چارلز فریمن را که رئیس جمهور اوباما قصد داشت او را به عنوان رئیس شورای اطلاعات ملی منصوب کند، به عنوان یک نمونه ذکر می کند. امریکن فری پرس در این باره می نویسد: لابی اسرائیل با ممانعت از انتصاب فریمن به بهانه آن که وی گرایشات ضد اسرائیلی دارد، بار دیگر ثابت کرد از رئیس جمهور آمریکا هم قدرتمندتر است. در تلاش بعدی اوباما کوشید چاک هاگل، سناتور جمهوریخواه سابق را به سمت ریاست شورای اطلاعات ملی منصوب کند، اما این بار نیز هاگل به بهانه آن که سابقه ای در حمایت از اسرائیل ندارد، مورد انتقادهای وسیعی قرار گرفت. رابرتز ادامه می دهد: لابی اسرائیل مانع انتصاب هاگل توسط رئیس جمهور اوباما شد. زیرا این فرد نمی خواست در راستای منافع اسرائیل وارد جنگ با ایران شود. همین امر موجب شد تا مورتون کلین، رئیس سازمان صهیونیستی آمریکا، با وی مخالفت کند.

سیاستمدار اسبق آمریکایی توضیح می دهد: ایالات متحده، تنها ابرقدرت دنیا، هیچ صدای مستقلی در امور خاورمیانه ندارد. و قدرت واقعی همچنان در دستان لیبرمن، مهاجر آدمکش، معاون نخست وزیر اسرائیل و وزیر امور خارجه (سابق) این رژیم است. رابرتز می افزاید: این فرد (لیبرمن) سیاست خاورمیانه ای دولت اوباما را کنترل می کند. و حتی اوباما را وادار کرده تا دستورش مبنی بر توقف شهرک سازی های غیرمجاز در سرزمین های اشغالی را لغو کند. معاون وزیر اسبق خزانه داری آمریکا در انتهای مقاله خود با تاکید بر نفوذ رژیم صهیونیستی در آمریکا می نویسد: «ایالات متحده یک کشور نیست، بلکه یک مستعمره است.»

مستعمره فرهنگی

از سوی دیگر آمریکا مستعمره فرهنگی اسرائیل است و شبکه های سیاسی زیادی در آمریکا در دست صهیونیسم است. البته نکته مهم این است که امپراتوری صهیونیست ها در حال ریزش است. شبکه های رسانه ای آنها در حال تزلزل است. نسل جدید دنیا حقایق را در شبکه های صهیونیست ها نمی بینند و از مجاری دیگر و رسانه های جدید اینترنتی جستجو و پیدا می کنند. در حقیقت کنترل آمریکا دست لابی های صهیونیستی است. آنها نظریه آشوب را در دنیا پیگیری می کنند و معتقدند اگر هرج و مرج باشد کنترل ملت ها راحت تر خواهد شد و از این رو مدام دست به تشویش افکار جهانی و آشوب می زنند. آنها خوب می دانند چگونه هرج و مرج ایجاد و آن را اداره کنند.

آنها با استفاده از آثار فرهنگی مثل سینما و تصویر و رسانه مردم را مجاب می کنند که قرار است عده ای شما را بکشند و ناامنی و وحشت ایجاد می کنند و آنها را قانع می سازند این افراد خطرناک هستند. پدیده ایران هراسی و اسلام هراسی در جهان راه انداخته اند. متاسفانه صهیونیست ها قدرتمندترین رسانه ها را برای رسیدن به اهداف و آمالشان در دست دارند و خود آمریکا نیز، از این قضیه احساس خطر می کند. هالیوود ماشین تبلیغات منفی و ایدئولوژی منفی صهیونیست هاست. هالیوود بدون کمک صهیونیست ها نمی تواند کار کند. صهیونیست ها یک بمب قوی و خطرناک دارند و آن قدرت و ابزار رسانه ای آنهاست. صهیونیسم یک سرطان برای دنیاست که با پول، رسانه و مافیای سیاسی خود را به دنیا تحمیل می کند.

تنفر آمریکایی ها از رژیم صهیونیستی

اگرچه لابی های صهیونیستی، پست های کلیدی در ایالات متحده را در چنگ خود دارند اما هم اکنون کاخ سفید زیر فشار افکار عمومی به نوعی وارد منازعه با آنها شده و در این میان موضوع مذاکرات هسته ای ایران به سوژه ای برای تشدید اختلافات تبدیل شده است. در حقیقت، آمریکایی ها دیگر حاضر نیستند به عنوان یک مستعمره، هزینه اقدامات رژیم صهیونیستی از جیب آنها پرداخت شود و همین موضوع موجب تشدید اختلافات آنها شده است. موج تنفر از جنایات ضد بشری رژیم صهیونیستی، علی رغم سانسور شدید رسانه های وابسته در آمریکا قابل لمس است و بسیاری از مالیات دهندگان آمریکایی از این که آنها هزینه های اقدامات ضدبشری اسرائیل را پرداخت کنند ابراز نارضایتی می کنند.

*********************************************************

***************************************************************

*********************************************************************

یقینا تصمیم گیری‌های شهرک نشینان که عموما مسلح هستند می‌تواند موجب افزایش بحران در مناطق اشغالی شود و می‌توان گفت آنها باید منتظر یک انتفاضه گسترده‌تر در سرزمین‌های اشغالی بود.

اخبار حاکی از آن است که درگیری ها  طی روزهای گذشته  تشدید یافته  و صدها تن از نمازگزاران فلسطینی  مصدوم  و تعدادی نیز دستگیر شده اند.بر طبق آخرین اخبار منتشر شده از سوی رسانه ها تعداد زخمی ها متجاوز از یکصد نفر بوده و تعداد قابل توجهی نیز توسط نیروهای امنیتی و پلیس رژیم جعلی صهیونیستی در این مکان مقدس بازداشت شده اند .

باید به این موضوع اندیشید و پاسخ داد که چه عواملی باعث شد تا رژیم صهیونیستی از دو روز پیش با حمله و تعرض به مکان مقدسی چون مسجد الاقصی که مورد توجه همه ادیان قرار دارد چنین جسارت بزرگی را در پیش روی مسلمانان جهان مرتکب شود و هدف اسرائیل از تهاجم گسترده و زخمی و مجروح کردن تعداد بیشماری از مسلمین در محل عبادتشان چیست ؟

بی تردید همزمان شدن  آغاز سال جدید عبری یا یهودی در دو روز گذشته و اتفاقات رخ داده نشانگر توطئه ای علیه مسلمین و مقدس ترین مکان آنها  به عنوان اولین قبله مسلمانان از سوی رژیم اشغالگر است .یقینا این مسئله با هدایت و حمایت پلیس رژیم جعلی صهیونیستی امکان پذیر شده  تا شهرک نشینان یهودی با حمایت پلیس رژیم جعلی صهیونیستی بتوانند از یکی از درهای اصلی مسجد وارد این مکان مقدس شده و با حمایت پلیس اسرائیل با تیراندازی و پرتاب  بمب های دود زا به سمت نمازگزاران فلسطینی موجب چنین بحرانی در دو روز گذشته شوند.

بی تردید یکی از عواملی که در آغاز این چالش در مسجد الاقصی تاثیر گذار بوده است و رژیم جعلی صهیونیستی بعد از سال 1967و  پیروزی بر اعراب  موفق شد بخش های وسیعی از خاک فلسطین را تحت اشغال خود درآورد، توجه به مسجد الاقصی و محقق شدن آرزوهای دور و دراز خود دارد .بی تردید  یکی از اماکنی که تحت اشغال واقع شد بخش های عمده ای از مسجد الاقصی است که بسیار مورد احترام و توجه مسلمین و دیگر ادیان حتی یهودیان قرار دارد . سال 1969 درگیری های شدیدی در این منطقه به وقوع پیوست که بخش هایی از مسجد دچار آتش سوزی و سوختگی شد .

اما از سال 1969 تاکنون درگیری و مشکل خاصی به وقوع نپیوسته  که بدین شکل با وقاحت و گستاخی به مسجد الاقصی یورش آورده شود .اما طی دو روز گذشته این درگیری ها اقدام بی سابقه ای بوده که متاسفانه با حمایت دولت رژیم جعلی صهیونیستی و آقای نتانیاهو شدت پیدا کرده و  حتی برخی از تحلیلگران مسائل سرزمینهای اشغالی و منطقه بر این باور هستند که رژیم جعلی صهیونیستی به دنبال تقسیم مکانی و زمانی مسجد مقدس الاقصی است تا به لحاظ مکانی و زمانی یهودیان بتوانند بخش هایی از مسجد مقدس را  در زمان های خاصی به اعمال عبادی خود اختصاص دهند  که این موضوع مورد اعتراض مسلمانان قرار گرفته است چرا که مسجد الاقصی اولین قبله مسلمین بوده و مورد احترام مسلمین جهان قرار دارد .

متاسفانه  رژیم اسرائیل  طی سالهای اشغال که به دنبال یهودی سازی بیت المقدس و اماکن مقدسه آن بوده و حفاری هایی که در زیر اماکن مقدسه قبه الصخره و مسجد الاقصی در قدس داشته است به دنبال احیای معبد سلیمان و باقیمانده های تمدن قوم یهود در این اماکن است تا اماکن مسلمانان در فلسطین اشغالی به تدریج تخریب شود. لذا بالا گرفتن درگیری ها موجب  واکنش های مختلفی در سرزمین های اشغالی و کشورهای اسلامی شده است به نحوی که کشورهای مختلفی تعرض و اقدام جنایتکارانه پلیس امنیتی و شهرک نشینان اسرائیلی را مجکوم نموده اند .

هر چند برخی از کشورهای عرب منطقه  که از متحدین  اصلی اسرائیل محسوب می شوند به صورت ظاهری به این اقدام اعتراض کردند اما به صورت رسانه ای نتوانستند در برابر چنین فاجعه و چنایتی سکوت نمایند به نحوی که رژیم های اردن و مصر که این روزها کاملا همسو و متحد اسرائیل به شمار می روند به این اقدام تجاوزکارانه واکنش نشان داده و آن را محکوم نموده اند.

بی تردید کشورهای اسلامی خصوصا سازمان کنفرانس اسلامی و کشورهای اسلامی باید در برابر چنین اقدامات بی شرمانه و تجاوزکارانه ای به اماکن مقدس و نمازگزارن آن موضع محکم شفاف و قاطعی اتخاذ نمایند.چرا که بی ارادگی ، ضعف و سکوت کشورهای مسلمان در برابر اینگونه اقدامات منتج به گستاخ شدن نیروهای رژیم صهیونیستی و شهر ک نشینان آن خواهد شد و اگر بعد از این جنایت  عزم و اراده بین المللی برای مبارزه با اقدامات بی شرمانه و تعرض به اماکن مقدس توسط عوامل رژیم صهیونیستی به وجود نیاید باید منتظر اقدامات تلخ و ناگوارتر آینده باشیم  .یقینا  تصمیم گیری های شهرک نشینان که عموما مسلح هستند می تواند موجب افزایش  بحران  در مناطق اشغالی شود و می توان گفت آنها  باید منتظر یک انتفاضه گسترده تر در سرزمین های اشغالی بود.

بی تردید همه مسلمانان و کشورهای آزاده در برابر چنین جنایت ها و فجایع انسانی مکلف بوده و باید در برابر اقدامات بی شرمانه اسرائیل ایستادگی نمایند تا با اتفاق نظر و اجماع آرای مسلمین اقدام گستاخانه اسرائیل محکوم شده و دیگر مردم فلسطین و سایر مسلمین شاهد فجایعی به دست اسرائیل نباشند تا روزی که شاهد نابودی و محو این غده سرطانی از دل زمین باشیم.

*******************************************************

**************************************************************

*******************************************************************

گرچه رژیم صهیونیستی در صدد است با تخلیه شهرکهای مرزی، قدرت بازدارندگی خود را به رخ بکشد، اما این نقشه به نوبه خود اعتراف به ناتوانی در حمایت از شهرک نشینان و توانمندی حزب الله در عملی کردن تهدیدات خود است.

 نمایش دروغین قدرت بازدارندگی

معمولا هدف اسرائیل از اعلام نقشه نظامی تلاش برای بازیافتن اعتماد در جبهه داخلی و در عین حال ارسال پیامی مبنی بر قدرت بازدارندگی به خارج است.

اما همه این نقشه‌ها چیزی جز تخلیه شهرکهای نزدیک به مرزهای شمالی لبنان در صورت شروع نبرد با حزب الله نیست؛ نقشه‌ای که به احتمال زیاد به جای فرار انفرادی و پراکنده و در نتیجه سردرگمی نهادهای مختلف اسرائیل، ضامن فرار گروهی و سازمان یافته با نظارت ارتش و راهنمایی رهبران سیاسی اسرائیل است.

اعلام نقشه تخلیه شهرکها به شکل علنی که نمونه آن در روزنامه «معاریو» به نقل از منابع نظامی بلندپایه ذکر شده است، همانقدر که حامل این پیام است که توان دفاعی و بازدارندگی اسرائیل را به رخ کشیده و مدعی تامین امنیت برای شهرک نشینان باشد، به همان اندازه بیانگر واقعیتی است که  مسئولان سیاسی و امنیتی در تل آویو درک کرده اند به ویژه اینکه چنانچه این برنامه به اجرا گذاشته شود، اولین بار از سال 1948 است که ارتش نقشه تخلیه شهرکها را به این شکل در جریان درگیریها به اجرا در می‌آورد.

از سوی دیگر این نقشه و سروصدای رسانه‌ای در مورد آن یک سیاست رسمی بررسی شده است که هدف از آن آماده کردن اسرائیلیها برای سناریوهایی است که در پرتو تغییرات معادلات درگیریهایی که مقاومت لبنان پس از جنگ 2006 و پس از آن در غزه به وجود آورده است، دیگر انکار و یا فرار از آن فایده ای ندارد.

شهرک نشینان چگونه از نیروهای مقاومت فرار خواهند کرد؟

یکی از ویژگیهای این نقشه این است که معاریو آن را به نقل از منبع نظامی بلندپایه ارتش اسرائیل فاش کرده است، علاوه بر این نکته دیگری نیز در آن جلب توجه می کند و آن اینکه این نقشه چند هفته پس از اعلام رسمی راهبرد ارتش فاش شده است از همین رو که احتمال می‌رود هدف از آن اعلام توان پیروزی در هر گونه رویارویی در آینده باشد.

توان بازدارندگی اسرائیل به چالش کشیده می‌شود

برنامه تخلیه شهرکها در واقع چالش و آزمونی برای اصول کارآمد سازی نیروی بازدارندگی، هشدار، دفاع و نهایی کردن ارتش است.

همچنین طرح این نقشه پس از آن علنی شد که ارتش تمام جزئیات آن را کامل کرده است ( در مجله ارتش به نام «مِحَنه» منتشر خواهد شد) و نقطه آغاز این نقشه در نظر گرفتن این فرضیه است که رویارویی با حزب الله در صورت وقوع به داخل فلسطین اشغالی کشیده خواهد شد از همین رو همانطور که معاریو نوشته است بهتر است با خالی کردن شهرک ها برای چنین وضعی آماده بود و این برنامه‌ای است که ارتش به زودی در اختیار محافل سیاسی قرار می دهد.

جدی گرفتن تهدیدات  سید حسن نصرالله برای تسلط بر الجلیل

چارچوب برنامه تخلیه شهرکها هر چه که باشد ارتش دشمن اسرائیلی نمی تواند این واقعیت را انکار کند که اگر تهدیدات سید «حسن نصرالله» دبیرکل حزب الله لبنان را جدی نمی‌گرفت، هرگز خود را ناچار نمی‌دید که چنین برنامه ای را طراحی کرده و برای آن آماده شود.

به عبارت بهتر این نقشه در حالی اعلام شده است که سید حسن نصرالله از نیروهای مقاومت خواست در صورت بروز هر جنگ با اسرائیل در آینده برای تسلط بر «الجلیل» آماده باشند.

اطمینان اسرائیل به توان حزب الله برای عملی کردن تهدیدات

ارتش اسرائیل همچنین نمی‌تواند انکار کند که جدی گرفتن تهدیدات دبیرکل حزب الله لبنان با یک تصمیم دیگر نیز در ارتباط است مبتنی بر اینکه فرماندهی نظامی اسرائیل به تواتمندی های حزب الله بر عملی کردن درخواست  سید حسن  نصر الله اطمینان دارد.

علاوه بر این ارتش اسرائیل متقاعد شده است که پیامهای قبلی مبنی بر آمادگی و قدرت بازدارندگی که به شیوه‌های مختلف اعلام شد، فایده نداشت از همین رو این بار نقشه و برنامه خود را آشکارا اعلام کرده است که این نیز به نوبه خود به معنی اعتراف فرماندهی نظامی اسرائیل به محدودیت کارآیی عنصر بازدارندگی در برابر حزب الله است.

از سوی دیگر این هشدار اسرائیل هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه فرماندهی نظامی و رهبری سیاسی اسرائیل بتوانند پیش از اینکه تهدید حزب الله به اجرا در آید با حملات پیشگیرانه و بازدارنده مانع آن شوند.

اما تاکتیک‌های مقاومت موجب شد پیام‌های هشدار آمیز اسرائیل که معمولا در مقابله با نیروهای نظامی بی‌فایده می‌ماند، با محدودیت روبه رو شود.

اما علنی کردن نقشه تخلیه شهرکها بیانگر اعتراف فرماندهی نظامی تل آویو در مقابل اسرائیلی ها به این موضوع است که نمی‌تواند در جنگ آینده با حزب‌الله نه تنها در برابر موشکها بلکه در برابر هرگونه نفوذ نیروهای این حزب به شهرکها امنیت و حمایت آنان را  تامین کند.

فراری دادن رسمی شهرک نشینان مرزی

در پرتو این تحولات ارتش اسرائیل گزینه‌ای جز این ندارد که به منظور حفظ جان شهرک نشینان و تامین امنیت آنان با یک برنامه رسمی که ارتش تهیه کرده است آنان را فراری دهد.

به موازات این واقعیتها، علنی شدن نقشه تخلیه شهرکها مهرتأیید است بر کاهش اعتماد اسرائیلیها به توان ارتش در حمایت از شهرک‌نشینان.

این نقشه ارتش برای تخلیه شهرک های مرزی این واقعیت را برملا می‌کند که فرماندهی نظامی اسرائیل نیز به توانمندی هجومی نیروهای ارتش برای ریشه کن کردن تهدیدات مقاومت علیه شهرک نشینان در نتیجه بی نیازی از برنامه تخلیه شهرک ها اطمینان ندارند و علاوه بر این به توان دفاعی برای حمایت از شهرک نشینان در مقابله با تاکتیک های نیروهای مقاومت امیدوار نیستند.

در هر حال آنچه روزنامه معاریو به نقل از یک منبع نظامی بلندپایه نقل قول کرده است در واقع بیش از پیش بیانگر دلایل طراحی این برنامه است.

به عبارت بهتر به نوشته این روزنامه، تهدید در منطقه دستخوش تغییر شده است و دشمنی که با آن روبه رو خواهیم شد، متفاوت است؛ البته منظور معاریو از دشمن حزب الله است.

بنابر این منبع، این واقعیت لزوم آمادگی از نوعی دیگر را برای حمایت از شهرک ها ضروری می‌سازد.

با این وجود باید گفت که نقشه تخلیه شهرکها بخشی از نقشه نظامی گسترده است که حمله و عملیات دفاعی مثبت و منفی را در دل خود جا داده است به ویژه اینکه اگر فرماندهی نظامی و رهبری سیاسی تل آویو بر این باور نبودند که دشمن در مرزهای شمالی آن از اراده و قدرت کامل برای عملی کردن قول های خود برخوردار است، به طرح چنین نقشه ای دست نمی زدند.

شهرک نشینان در هیچ نقطه‌ای از حملات حزب الله در امان نمی‌مانند

در مقابل فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی اسرائیل دریافته اند که اسرائیل برای حمایت از شهرک نشیان راه حلی جز تخلیه شهرکها و انتقال آنان به جهبه‌های داخلی ندارند و در آنجا نیز از موشکهای در امان نخواهند بود.

منبع:سایت جنبش مصاف ایرانیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی